یکشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۹

اعتراض به اعدام های گسترده در ایران








در حمایت از مادران پارک لاله (عزادار) ایران، لطفن پتیشن زیر راامضا کنید http://www.petitiononline.com/Iran2009/petition.html
ما حامیان مادران پارک لاله، در ولی - لس آنجلس، همراه با جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران / جنوب کالیفرنیا، امروز، شنبه 29 ژانویه، گرد هم آمدیم تا همزمان با دیگر حامیان مادران پارک لاله، در شهرهای مختلف جهان، اعتراض خود راعلیه اعدام های گسترده جاری در رژیم اسلامی ایران اعلام کنیم. 


اطلاعیه مربوط به این برنامه را در زیر بخوانید

--------------------------------------------------------------------------------------


جامعه دفاع از حقوق بشرد ایران - جنوب کالیفرنیا

جامعه دفاع از حقوق بشردر ایران - جنوب کالیفرنیا همراه با سایر سازمانها ،نهادها ،افراد حامی و مدافع حقوق بشر مراتب نگرانی خود را از افزایش شمار اعدامها در سال جاری میلادی که به بیش از 100نفر می رسداعلام می دارد. ما بر اساس ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر بر این باوریم که حق حیات حق ذاتی بشر است و این حقی است بنیادی که نبایست از شهروندان ایرانی سلب شود.آنچه که متآسفانه در قوانین کیفری جمهوری اسلامی ایران از طرق مختلف مانند حلق آویز کردنئ،تیرباران ،سنگسار و روشهای غیر انسانی برای حذف فیزیکی افراد امری مشروع و قانونی و شناخته شده است.

قوه قضاییه ایران با اعدام های دسته جمعی تحت عناوین مختلف مانند اقدام علیه امنیت ملی ، محاربه ضدیت با نظام و مواد مخدرو غیره.. به روند رو به رشد اعدام های سیاسی و غیرسیاسی پرداخته و به صفحات سیاه پرونده نقض حقوق بشری خود می افزاید و بدون در نظرگرفتن ضوابط بین المللی حقوق بشر و با زیر پا گذاشتن تعهدات خود به جامعه بین المللی و کنوانسیونهایی که خود از امضاکنندگان آن است به نقض فاحش حقوق شهروندان ایرانی می پردازد و یاد آور دوران نگران کننده فجایع 67 و اعدامهای دسته جمعی و بی رویه است.

جامعه دفاع از حقوق بشردر ایران- جنوب کالیفرنیا مجازات اعدام را پدیده ای خشونت زا و خشونت محور می بیند و جمهوری اسلامی ایران را مسئول جان صدها هموطن بی گناه که بدون دادگاه و بدون وکیل و حضور خانواده به دار آویخته شده اند می داند. و امیدواریم جامعه جهانی توجه لازم را برای فشار آوردن بر ایران برای پایان دادن به این فاجعه انسانی انجام دهد.

شنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۹

تعداد رو به افزایش اعدام ها در ایران: در گفتگوی خانم ثريا فلاح با راديو اس بي اس استراليا















SBS Persian Program
29th January, 2011
By Peyman Jamali
soraya_sbs.jpg

ثریا فلاح (SBS Persian Program)

خانم ثریا فلاح کارشناس ارشد حقوق و روابط بین الملل، پژوهشگر و فعال حقوق بشر، از کالیفرنیا در خصوص اعدام های رو به افزایش در ایران و نیز نامه اخیر خود به شیرین عبادی درباره یک زندانی کرد محکوم به اعدام در ایران سخن می گوید

براي شنيدن مصاحبه روي لينك زير كليك كنيد:

Increasing Number of Executions in Iran: Interview with Soraya Fallah

Soraya Fallah, senior expert in law and international relations, researcher and human right activist from California, USA, speaks about recently-accelerating executions in Iran as well as a letter she has recently sent to Shirin Ebadi about one of the Kurdish prisoners.

یکشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۹

آواهای زیرآوار سکوت

http://www.freemyfamilycampaign.com/persian/index.php/home/113-2011-01-31-12-33-15.html












نامه خانم ثريا فلاح به خانم شيرين عبادى در خصوص زندانيان محكوم به اعدام كورد از جمله زينب جلاليان

http://balatarin.com/permlink/2011/1/24/2337152#c-4061186
http://kurdishperspective.com/read.php?id=3398
http://www.iranian.com/main/blog/azad-5
http://www.iranian.com/main/blog/azad-5
http://www.kurdane.com/news-details.php?id=2361


دلنگرانی نسبت به اعدام قریب الوقوع یک زن زندانی سیاسی- عقیدتی کُرد


حضور محترم خانم شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل

سرکار خانم شیرین عبادی عزیز ؛

قبول عضویت در "کمپین خانواده بزرگ زندانیان سیاسی (۱) و حمایت شما از آنان و پذیرش چند تن از زندانیان سیاسی-عقیدتی به عنوان اعضای خانواده تان بار دیگر بازتاب توجه و دلنگرانی شما نسبت به افرادی است که در معرض آزار و شکنجه یا مرگ و نابودی قرار گرفته اند. از این روی به عنوان یکی از اعضاء خانواده بزرگ زندانیان سیاسی،تصمیم گرفتم تا از شما در رابطه با یکی از زنان زندانی کُرد که در لیست محکومین به اعدام قرار گرفته تقاضای کمک نمایم.

زینب جلالیان(۲) دختر ۲۷ ساله کُرد ، در سال ۱۳۸۶ در کرمانشاه دستگیر و از آن به بعد به زندان مخوف سنندج منتقل شد، آنجا که خاطره دردناک اعدام احسان(۳) ، تراژدی جوخه آتش خواهران امدادگر،شهلا و نسرین کعبی(۴) را با خود یدک می کشد و شاهد تحمیل حمل احسن ناهید بردوش برادرش شهریار و رساندن او به جوخه اعدام است. (۵)

وی در دادگاهی چند دقیقه ای به اتهام محاربه با خدا و وابستگی به یکی از احزاب به اصطلاح ضد انقلابی کُردستان به اعدام محکوم شد .دادگاهی وی بدون حضور وکلای مدافع اش، آقایان خلیل بهرامی و دکتر محمد شریف در دیوان عالی کشور به تأیید رسیده است.

گرچه پس از اعدام شیرین علم هولی (۶) سایه مرگ بیشتر و بیشتر بر سر زینب می گردد، اما صدای دادخواهی او کمتر و کمتر به گوش فعالان سیاسی و مدنی ، شخصیت های سیاسی و گروههایی می رسد که از ترس انگ و برچسب خوردن او را نادیده می گیرند. البته متاسفانه این مساله در مورد لیست بلند بالای زندانیان کُرد با محکومیتهای بالا و اتهاماتی واهی که مجازاتی جز اعدام ندارند، امر ناشناخته و غریبی نیست.

متأسفانه از سوی رهبران جنبش اخیر و حتی حامیان حقوق بشر ایرانی نیز اقدام عاجلی برای تغییر شرایط زینب دیده نشده و می رود تا شب و روز زینب ها به بدترین کابوس یک زندانی سیاسی، یعنی کابوس فراموش شدن تبدیل شود

(۷)

در رنجنامه کوتاهش میگوید که "از حاکم خواستم که پیش از اعدامم به من اجاره دهد برای آخرین بار مادرم و خانواده ام را ببینم و با ایشان خداحافظی کنم ،قاضی گفت که دهنم را ببندم"..( ۸)

زینب، جدا از مواجه با تبعیضات جنسیتی که حاکم بر زندگی تمام زنان ایران است، به عنوان یک شهروند کُرد، به تبع ِ تبعیضات قومی و مذهبی، با مشکلات عدیده فرهنگی ، اجتماعی واقتصادی ای روبرو بوده که رنج ستمی مضاعف را بر او تحمیل کرده است. او نه تنها رنج تمام دختران کُرد را به دوش می کشد، که نامش همچون سایر برادران و خواهران کُرد ویا سُنّی زندانی سیاسی و عقیدتی، پنهان و آشکار کم رنگ و محو می شوند ، زنی که اینک در شب های سرد زندان، با تنی شکنجه شده و روحی آزرده و تحقیر گشته روزهای نزدیک شدن به اعدام را شماره می کند.

می توانم کابوس های او را به کمک خاطراتم تصور کنم . نمی دانم کجاست اما اگر دریکی از زندان کُردستان یا مناطق کُردنشین باشد روزی دو بار با چشم بسته دستشویی می برند و در دخمه ای که سلولش می نامند بایست روی زمین بخوابد استفاده از تخت لطفی است که به هنگام تعزیر و شکنجه از آن استفاده می شود..آخر هیچ واچ داگی نیست که آنجا را در طول سال بازدید کند. در زندان و سلول کنار دست او یک زندانی را که قبل از محاکمه به اتهام تجزیه طلبی واقدام علیه امنیت ملی مجرم شناخته شده بود با الکل بوردینگ حذف کردند،زینب به او و به کسی که می شناختش و به زبان کوردی با شاگردهایش صحبت می کرد و پس از تحمل ماهها زندان زیر شکنجه جان خود را از دست داد. می اندیشد ، کابوسهایی که ممکن است هر روز به وقوع بپیوندد فاجعه هایی که هر روز در زندانهای کوچک و بزرگ کُردستان اتفاق می افتد و کسی خبر ندارد و ظاهرآ بسیاری هم ترجیح می دهند که خبر نداشته باشند مبادا از طرف سایرین خائن به وطن و یاور تجزیه طلبان خطاب شوند. وحتی از چاپ و درج اخبار مربوط به آنان که لیست بلند بالای منتظران چوبه دار(۹)را تشکیل می دهند خودداری و عکس آنان را به عمد و غیر عمد حذف می کنند.ودربیشتر کمپین های خود ازآنان سخن به میان نمی آورند.(۱۰) گویی اینکه آنان فرزندان این آب و خاک نیستند. مهم نیست اگر برنده جایزه نویسندگان تحت آزار در حال مرگ است .( ۱۱) چون کُرد است و اعجوبه های علم و دانش در زمینه ایدز.( ۱۲) بایست در دخمه بمانند مبادا روزی به ملت کُرد خدمت کنند. فعال فرهنگی ،علمی ،یا مدنی هستی جایت زندان است ،فعال ادبی هستی جایت زندان است ،فعال سیاسی هستی محکوم به نابودی هستی .

وقتی که پس از اعدام ناگهانی پنج زندانی سیاسی (۱۳) در اردیبهشت امسال کنشگران همرزمم می پرسیدند راستی اینها گروهکی و تجزیه طلب نبودند؟ یاد عموهایمان می افتادم که منشور جهانی حقوق بشر را می نوشتند،در آن هنگام آنان نمی دانستند و یادشان نبود که صف بندی کنند و آنها که بایست در لیست اعدامیان باشند را به روشنی مشخص کنند . شاید اگر همین دوستان به خود زحمت داده و بندهای سی گانه آن را مطالعه کنند دیگر این پرسش روحیه رقیق وطن پرستی شان را تحریک نکند.

من زینب را به خواهری برگزیده ام (۱۴)اما به خاطر خانواده اش امکان گرفتن خبر از او را ندارم امسال سومین سالی است که خانواده ما از دیدن زینب محروم است. او روزهای تولدش را که هرگز جشن نگرفته در دو سال اخیر در زیر شکنجه های بی امان زندانبانان ،شکنجه گران و بازجویان بوده است..به تازگی مطلع شدم که هر دو چشمش بر اثر شکنجه‌های فراوان و وارد کردن ضربات سنگین بر سرش روز به روز ضعیف‌تر گشته.

هرگاه به خبرهای مربوط به او و صورت معصومش نگاه می کنم بی اختیار دلم به درد می آید. انگار رنج تمام دختران کُرد را به دوش می کشد.به زندانی که او در آن است می اندیشم ویاد شبهای دردناک زندان سرد کُردستان می افتم ،شکنجۀ صدای پای بازجو و قرآن که نمی دانستی از کدام گوشه سلول می آید. پتوی سربازی و خطهای کج و معوج کنده شده روی دیوار، لحظه بردن به شکنجه گاه . ترس و نگرانی دستهای آلوده بازجو نمی گذارد از فکر لحظه زجرآور خشونت و اندیشه لذتبخش رهایی خلاص شوم و هر روز در انتظار خبری از رهایی آنان که در بندند به گروهی و کمپینی می پیوندم تا سکوت را بشکنم.

به سان صدهاتن از هم اندیشانم در اطراف جهان با آرزوهای بزرگ وبرای خواستهای بدیهی مندرج در منشور خقوق بشر تلاس می کنم تا شاید صدایم بندی را پاره کند و شاید چشمهای روشن و غزالی دخترکان چشم انتظار روستای دیم قشلاقِ ماکواز بازگشت زینب و زینب ها بدرخشد، از دیدن قهرمان روستایشان که در اولین طلیعه هوشیاری و خودشناسی سن نیمه بلوغ دنبال سرنوشت و رهایی ، خانه وکاشانه اش را در پی به دست آوردن آزادی وبرابرای گذاشت و رفت..

خانم عبادی عزیز،

از آن جایی که طی سالهای اخیر ریسک دفاع از پرونده های بسیاری از محکومان به مرگ را به جان خریده و نقض مدام حقوق بشر در ایران را فاش و صدای زندانیان دربند را بگوش جهانیان رسانده اید ، از تریبونی که در اختیارتان بوده برای حمایت اززندانیان در بند استفاده نموده اید و همواره خواهان برچیدن هرگونه اجحاف و تبعیض بوده اید، منطق و در عین حال دلنگرانی و پریشانی مرا از وقایع وحشتناک و تبعیضات و اجحافات دو جانبه که در آنجا اتفاق می افتد درک کنید.

می دانم که به گفته خودتان در ایران نیستید تا بتوانید همانند گذشته در دادگاه حاضر شوید و روبروی قضاتی که متاسفانه استقلال خود را از دست دادند بایستید،( ۱۵) اما من بر این امیدم که با پذیرش او به عنوان عضو خانوادتان وبه عهده گرفتن وکالت نمادین وی صدای خفه شده زنی از سلول های سرد کردستان را به گوش جهانیان برسانید.

بر این باورم تا زمانی که انسانهایی برای مبارزه با نابرابری ، بی عدالتی ، نقض آزادی عقیده ، نقض حقوق قومی و مذهبی ، خشونت و آزار جنسی به زندان افتاده ، شکنجه،تحقیر و اعدام می شوند و فریاد آزادیخواهی آنان در پشت دیوارهای زندان محبوس می گردد هنوزجایی برای ضرورت مبارزه توسط کنشگران حقوق بشر و صاحبان تریبون وجود دارد. صدای زینب باشید صدای او و که در بودش محکوم به خاموشی است وآواهای زیرآوار سکوت را به فریاد شادی برای ادامه زندگی مبدل کنید.

با احترام و آرزوی تداوم و توفیق

ثریا فلاح

دبیر سازمان غیر انتفاعی جنبش زنان برای زندگی(۱۷)

worldwomenforlife@gmail.comThis email address is being protected from spam bots, you need Javascript enabled to view it

sorayafallah@yahoo.comThis email address is being protected from spam bots, you need Javascript enabled to view it

1. http://freemyfamilycampaign.com/persian

2. http://miadgahezanekord.blogspot.com/p/zainab-jalalian.html

3. http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/11/091111_he_fattahian_executed.shtml

4. http://jahanezan.wordpress.com/2010/08/31/thmin-130/

5. http://www.andaryari.com/print.php?news.21 & http://online.wsj.com/public/resources/documents/info-iranpics0611-28.html

6. http://iranhr.net/spip.php?article1563

7. http://www.andaryari.com/print.php?news.3

8. http://www.vokradio.com/content/view/1352/25/

9. http://www.npr.org/templates/story/story.php?storyId=127833007 مازیار بهاری

10. http://kmmk.info/expand.php?id=673

11. http://www.radiofarda.com/content/f1_Kaboudvand/1373245.html

12. http://en.wikipedia.org/wiki/Kamiar_Alaei

13. http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5557207,00.html

14. http://freemyfamilycampaign.com/persian

15. http://www.freemyfamilycampaign.com/persian/index.php/2010-10-12-00-48-04/36-2010-10-12-00-57-01.html

16. http://miadgahezanekord.blogspot.com/p/blog-page_64.html

17. http://www.wwfl.org/

سه‌شنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۹

گزارش گردهمآیی حامیان مادران پارک لاله در ولی / لس آنجلس

پانزده ژانویه در اعتراض به اعدام زندانی سیاسی، حسین خضری



http://www.parklaleh.blogspot.com/
در حمایت از مادران پارک لاله (عزادار) ایران، لطفن پتیشن زیر را امضا کنید
http://www.petitiononline.com/Iran2009/petition.html

در اعتراض به اعدام حسین خضری روز شنبه 15 ژانویه حامیان مادران پارک لاله ( مادران عزادار ایران) / ولی- لس آنجلس همراه با نمایندگانی از جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران/ جنوب کالیفرنیا گرد هم آمده اعدام غیر انسانی این جوان بی گناه را شدیداً محکوم نمودند


در این گردهمایی، پرتو نوری علا و ثریا فلاح مطالبی خطاب به مادران و در اعتراض به چنین جنایاتی در جمهوری اسلامی ایراد نمودند.
برای دیدن ویدیوی این گردهمآیی به لینک زیر مراجعه نمائید
http://www.youtube.com/watch?v=z8D69h6lP78










یکشنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۹

گزارش تجمع حامیان مادران پارک لاله، در منطقه ولی / لس آنجلس در اعتراض به اجرای حکم اعدام










در حمایت از مادران پارک لاله (عزادار) ایران، لطفن پتیشن زیر راامضا کنید http://www.petitiononline.com/Iran2009/petition.html


در روز شنبه هشتم ژانویه دو هزار و یازده میلادی، حامیان مادران پارک لاله (عزادار ایران)، در وَلی / لس آنجلس، همزمان با سایر حامیان مادران پارک لاله، در چندین شهر از کشورهای مختلف های جهان گرد هم جمع شدند تا ضمن اعتراض به اعدام های روزافزون در رژیم اسلامی ایران، و درخواست لغو اعدام به هر شکل، مثل همیشه بازتاب صدای در بند مادران عزادار و داغدیده و حامیان آنان در داخل ایران باشند. ویدئوی زیر بخشی از این برنامه را نشان می دهد.


متن فراخوان حامیان مادران پارک لاله ایران در ولی / لس آنجلس

من، از طرف یارانم در گروه حامیان مادران پارک لاله (مادران عزادار ایران) در منطقه وَلی / لس آنجلس، ضمن خوشآمدگویی به شما عزیزانی که امروز به جمع ما پیوسته اید، سال نوی جهانی رو به شما و همه ایرانیان در هرکجا که هستند تبریک می گویم و امیدوارم روزهای آزادی، برابری و عدالت را در پیش رو داشته باشیم.
دوستان گرامی!
با توجه به اجرای روزافزون احکام چند دقیقه ای اعدام، در رژیم اسلامی، گروه های حامی مادران پارک لاله، در اکثر شهرهای جهان، تصمیم گرفتند تجمع این هفته خود را به اعتراضی سراسری نسبت به اعدام به هر شکلش اختصاص دهند و بار دیگر همسو با خواسته های مادران پارک لاله، خواهان لغو اعدام، آزادی زندانیان سیاسی، و معرفی آمران و عاملان دستگیری ها، زندانی شدن ها، شکنجه کردن ها یا اعدام های 32 سال اخیر ایران باشند.
رژیم اسلامی ایران سعی می کند با اعدام افراد بزه کار و در ملاء عام، قبح و کراهت اعدام که قتلی اندیشیده شده است را عادی جلوه دهد تا مردم به این شرایط ضد بشری، خو کرده و در برابر کشتن بهترین جوانان ایران، اعتراضی نکنند و رژیم بتواند احتمالاً کشتارهای دهه شصت را تکرار نماید.
در همین لحظه که ما آزادانه گرد هم جمع شده ایم، هزاران زندانی سیاسی، تنها بخاطر نقد شرایط موجود ایران، و ابراز عقیده ای متفاوت از سردمداران رژیم، محروم از ابتدائی ترین حقوق انسانی خویش، در کنج زندان های بی نام و نشان شهرهای ایران بسر می برند، و هر لحظه با حس دردناک فراموش شدن و مواجه با عمل ننگین اعدام، روز و شب خود را می گذرانند

امروزه با تمام سختگیری هائی که به مادران عزادار و حامیانشان می شود و حتی کار به دستگیری و بی حرمتی به آنان نیز کشیده، اما مادران همچنان استوار ایستاده اند و برخواست های خود پا می فشارند.
- مادران داغدار ایرانی، خواستار آزادی تمام زندانیان سیاسی هستند،
- خواستار شناسائی آمران و عاملان کشتارها و اعدام های سه دهه اخیر و مجازات قانونی آنانند. - آنان با این اعتقاد که اعدام یک قتل از پیش اندیشیده شده است، مخالف اعدام هرفرد هستند؛ حتی اعدام کسانی که فرزندان آنان را شکنجه کرده یا کشته است
از آنجا که ما باور داریم وجود قوانینی جدا از قوانین مذهبی، برآمده از مشارکت مردم، و بر اساس ضرورت های زندگی امروز، می تواند متضمن آزادی بیان و فضائی برای ابراز عقاید متفاوت در یک جامعه بوده، و به افراد آن جامعه امکان دهد تا ضمن حفظ معتقدات فردی و باورهای شخصی خود، در سلامت و سازندگی جامعه خود نقش اساسی داشته باشند، لذا آگاه ساختن افراد، سازمان ها و مراجع ذیصلاح جهانی برای رسیدگی به نقض حقوق بشر، ایجاد انواع تبعیض، دستگیری های بی رویه و غیرقانونی وضعیت ناگوار زندانیان سیاسی و اجرای حکم اعدام در ایران، از جمله ضروری ترین و ممکن ترین عملی است که ایرانیان در خارج از ایران، می توانند انجام دهند.

ما می توانیم با امضا طومارها یا پتیشن هائی که در حمایت از زندانیان سیاسی، لغو هرگونه اعدام، و رفع تبعیض تهیه شده اند، ضمن انعکاس صدای کسانی که حکومت، خاموششان می خواهد، به عزیزان در بندمان یادآوری کنیم که تنها نیستند و هرگز فراموش نخواهند شد.

در پایان، خطاب به زندانیان سیاسی وطنم می گویم:

فراموشت نمی کنم / حتی اگر سنگریزه ای باشی در حافظه کوهی
یا ستاره ای کمسوی / در ظلمات
فراموشت نمی کنم / مبادا نامت کمرنگ / و ظلمی که بر تو رفته، گم شود.
نه! تا بهاری که با ما قسمت کردی به بار بنشیند / فراموشت نمی کنم.
تو نيز فراموشم مکن! که مابقی ی راه، در بارش ِ نقره ای ستارگان
و اندک خاطره ای شیرین، پرواز بی قرار ِ سنگریزه را انتظار می کِشد.

هشتم ژانویه دو هزار و یازده