پنجشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۹

اعتصاب سراسری،سنندج ,مهاباد 23 اردیبهشت



stand for Human rights


اعتصاب سراسری ، مهاباد 23 اردیبهشت

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۹

شوک فدراسیون جهانی اتحادیه‌های معلمان ا ز اعدام فرزاد کمانگر

فدراسیون جهانی اتحادیه‌های معلمان از اعدام معلم ایرانی در شوک است
Mon / 10 05 2010 / 20:44



ترجمه متن انگلیسی خبر وب سایت فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمان:
http://www.ei-ie.org/en/news/show.php?id=1254&theme=rights&country=iran


فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمان (بین الملل آموزش- ایی آی) عمیقا از شنیدن خبری در مورد معلم عضو کانون صنفی معلمان ایران فرزاد کمانگر مبنی بر این که وی یکی از پنج نفری است که بطور مخفیانه در روز ۱۹ اردیبهشت ماه اعدام شد، غصه دار است.

فرزاد کمانگر؛ معلم ۳۵ ساله که متاهل و عضو کانون صنفی معلمان کردستان بود، متهم به "به خطر انداختن امنیت ملی" و " محاربه" شده بود، فرزاد از فوریه سال ۲۰۰۸ و در نتیجه حکم اعدامی که توسط دادگاه شرم آوری که کمتر از 5 دقیقه طول کشیده بود، صادر شده بود، همواره در تهدید با مرگ زندگی کرد.

هر چند مقامات ایرانی تجدید نظر حکم فرزاد را پذیرفته بودند، اما پرونده فرزاد بجای اینکه برای بررسی به دادگاه عالی فرستاده شود، راکد شد. پس از مدت ها تاخیر، به وکیل فرزاد گفته شد که پرونده او گم شده است. علیرغم فقدان شواهد مبتنی بر رسیدگی مستقل در مورد اتهامات و در غیاب آئین دادرسی عادلانه، خبر اعدام فرزاد منتشر شد.

دبیر کل بین الملل آموزش، فرد ون لی وون، در این مورد گفت: "ما از شنیدن خبر اعدام فرزاد عمیقا شوکه و غمگین شدیم. پرونده فرزاد بخاطر رفتار مرموزانه و غیر شفافی که در دادگاه او در پیش گرفته شده بود، عدم دسترسی او به حداقل حقوق بنیادین یک زندانی، و این واقعیت که نه خانواده و نه نمایندگان حقوقی از اعدام او خبردار نشده بودند برای همه ۳۰ میلیون اعضای بین الملل آموزش بویژه درآور است. روز اعدام فرزاد یک روز فاجعه آمیز برای معلمان، فعالان اتحادیه های کارگری و حقوق بشر است و بین الملل آموزش همبستگی عمیق خود را با خانواده فرزاد، همکاران و دانش آموزان او اعلام می کند".

فرد ون لی وون تاکید کرد:" بین الملل آموزش حقوق و مسئولیت های دولت ها را برای به پای میز محاکمه کشاندن متهمان جنایی به رسمیت می شناسد اما این موضوع باید متناسب با معیارهای ملی و بین المللی محاکمات صورت گیرد. ایی آی همچنین با صراحت اعلام می کند که دولت ایران باید رعایت حقوق همه اعضای اتحادیه های کارگری و فعالان حقوق بشر را تضمین کند."

اعضای اتحادیه های کارگری و جامعه حقوق بشری علیه حکم اعدام و محاکمه فرزاد کمپین تشکیل داده اند. ایی آی و اتحادیه های معلمان وابسته به آن بخصوص با کمیته آزادی تشکل های سازمان جهانی کار، بطور شفاهی مذاکره کرد و بدنبال آن به دولت ایران توصیه شد که فورا اعدام فرزاد کمانگر را متوقف کند ، حکم اعدام او را لغو و آزادی او را از زندان تضمین کند.

فراخوان برای اقدام:

* ایی آی به شبکه بین المللی و کمپیین های بزرگداشت فرزاد می پیوندد و از همه معلم های ایرانی و فعالان اتحادیه های کارگری از جمله رسول بداغی، هاشم خواستار، و بهمن گودرززاده که در زندان هستند حمایت می کند.

* ایی آی به رهبر و مقامات ایرانی نامه می نویسد و خواستار بررسی شفاف اعدام فرزاد و متوقف ساختن هر نوع اعدامی خواهد شد که در راه است.

* ایی آی به همه اتحادیه های معلمان وابسته خود اطلاع رسانی می کند و از آنها می خواهد که به وزارت امور خارجه کشور خود برای ابراز شوک در مورد اعدام فرزاد بنویسند، و خواستار دادگاه های عادلانه و عمومی و پایان دادن به احکام مرگ شوند.

* ایی آی از همه اتحادیه های معلمان وابسته به خود می خواهد که مراسم بزرگداشتی برای نشان دادن غم و اندوه خود از مرگ فرزاد برگزار کنند.



ارسال به شبکه‌های اجتماعی
Bookmark and Share
فدراسیون جهانی اتحادیه‌های معلمان از اعدام معلم ایرانی در شوک است
Mon / 10 05 2010 / 20:44



ترجمه متن انگلیسی خبر وب سایت فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمان:
http://www.ei-ie.org/en/news/show.php?id=1254&theme=rights&country=iran


فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمان (بین الملل آموزش- ایی آی) عمیقا از شنیدن خبری در مورد معلم عضو کانون صنفی معلمان ایران فرزاد کمانگر مبنی بر این که وی یکی از پنج نفری است که بطور مخفیانه در روز ۱۹ اردیبهشت ماه اعدام شد، غصه دار است.

فرزاد کمانگر؛ معلم ۳۵ ساله که متاهل و عضو کانون صنفی معلمان کردستان بود، متهم به "به خطر انداختن امنیت ملی" و " محاربه" شده بود، فرزاد از فوریه سال ۲۰۰۸ و در نتیجه حکم اعدامی که توسط دادگاه شرم آوری که کمتر از 5 دقیقه طول کشیده بود، صادر شده بود، همواره در تهدید با مرگ زندگی کرد.

هر چند مقامات ایرانی تجدید نظر حکم فرزاد را پذیرفته بودند، اما پرونده فرزاد بجای اینکه برای بررسی به دادگاه عالی فرستاده شود، راکد شد. پس از مدت ها تاخیر، به وکیل فرزاد گفته شد که پرونده او گم شده است. علیرغم فقدان شواهد مبتنی بر رسیدگی مستقل در مورد اتهامات و در غیاب آئین دادرسی عادلانه، خبر اعدام فرزاد منتشر شد.

دبیر کل بین الملل آموزش، فرد ون لی وون، در این مورد گفت: "ما از شنیدن خبر اعدام فرزاد عمیقا شوکه و غمگین شدیم. پرونده فرزاد بخاطر رفتار مرموزانه و غیر شفافی که در دادگاه او در پیش گرفته شده بود، عدم دسترسی او به حداقل حقوق بنیادین یک زندانی، و این واقعیت که نه خانواده و نه نمایندگان حقوقی از اعدام او خبردار نشده بودند برای همه ۳۰ میلیون اعضای بین الملل آموزش بویژه درآور است. روز اعدام فرزاد یک روز فاجعه آمیز برای معلمان، فعالان اتحادیه های کارگری و حقوق بشر است و بین الملل آموزش همبستگی عمیق خود را با خانواده فرزاد، همکاران و دانش آموزان او اعلام می کند".

فرد ون لی وون تاکید کرد:" بین الملل آموزش حقوق و مسئولیت های دولت ها را برای به پای میز محاکمه کشاندن متهمان جنایی به رسمیت می شناسد اما این موضوع باید متناسب با معیارهای ملی و بین المللی محاکمات صورت گیرد. ایی آی همچنین با صراحت اعلام می کند که دولت ایران باید رعایت حقوق همه اعضای اتحادیه های کارگری و فعالان حقوق بشر را تضمین کند."

اعضای اتحادیه های کارگری و جامعه حقوق بشری علیه حکم اعدام و محاکمه فرزاد کمپین تشکیل داده اند. ایی آی و اتحادیه های معلمان وابسته به آن بخصوص با کمیته آزادی تشکل های سازمان جهانی کار، بطور شفاهی مذاکره کرد و بدنبال آن به دولت ایران توصیه شد که فورا اعدام فرزاد کمانگر را متوقف کند ، حکم اعدام او را لغو و آزادی او را از زندان تضمین کند.

فراخوان برای اقدام:

* ایی آی به شبکه بین المللی و کمپیین های بزرگداشت فرزاد می پیوندد و از همه معلم های ایرانی و فعالان اتحادیه های کارگری از جمله رسول بداغی، هاشم خواستار، و بهمن گودرززاده که در زندان هستند حمایت می کند.

* ایی آی به رهبر و مقامات ایرانی نامه می نویسد و خواستار بررسی شفاف اعدام فرزاد و متوقف ساختن هر نوع اعدامی خواهد شد که در راه است.

* ایی آی به همه اتحادیه های معلمان وابسته خود اطلاع رسانی می کند و از آنها می خواهد که به وزارت امور خارجه کشور خود برای ابراز شوک در مورد اعدام فرزاد بنویسند، و خواستار دادگاه های عادلانه و عمومی و پایان دادن به احکام مرگ شوند.

* ایی آی از همه اتحادیه های معلمان وابسته به خود می خواهد که مراسم بزرگداشتی برای نشان دادن غم و اندوه خود از مرگ فرزاد برگزار کنند.



ارسال به شبکه‌های اجتماعی
Bookmark and Share

دوشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۹

Education International - Farzad Kamangar






2010-05-10] Farzad Kamangar: EI Outrage at Iranian Teacher's Execution

Education International is deeply troubled to hear reports that Iranian teacher trade unionist Farzad Kamangar was among five people who were summarily executed in secret on 9 May.

Farzad Kamangar, a 35-year-old married man and member of the Teachers' Union of Kurdistan, was accused of "endangering national security" and "enmity against God". He had lived with the threat of the death penalty since February 2008, when it was imposed upon him after a sham trial that lasted less than five minutes.

Although the Iranian authorities had accepted Farzad's appeal, the case stalled when it should have been sent to the Supreme Court for review. After further delays, Farzad's lawyer was told that his file had been lost. Despite the evident lack of independent inquiry into the allegations and the absence of a fair judicial process, Farzad has still been reportedly executed.

EI General Secretary, Fred van Leeuwen, said: "We are all deeply shocked and saddened to hear that Farzad has been executed. His case was particularly troubling to our 30 million members because of the opaque and secretive manner in which his trial was conducted, the lack of basic rights he had access to whilst in prison, and the fact that neither his family or legal representatives were informed of his execution. This is a terrible day for teachers, union activists and human rights. EI expresses our solidarity with Farzad's family, colleagues and students."

He added: "EI recognises the rights and responsibilities of all governments to bring to justice those suspected of criminal offences but this must be in line with international and national standards of fair trial. EI is also unequivocal that the Iranian government must ensure respect for all trade union and human rights."

The trade union and human rights community had campaigned against the death penalty and prosecution of Farzad. EI and its affiliates have been particularly vocal and lobbied the ILO Committee on Freedom of Association, which subsequently 'urge[d] the Government [of Iran] to immediately stay the execution of Farzad Kamangar's death sentence, annul his conviction and secure his release from detention.'

Call for action:

  • EI is joining international networks and campaigns to remember Farzad and support other Iranian teachers and union activists, including Rasoul Bodaghi, Hashem Khastar and Bahman Goudarzzade, who remain in prison within Iran.

  • EI is writing to the Supreme Leader and Iranian authorities to request a transparent investigation into the execution of Farzad and to halt any further executions.

  • EI is informing and calling on all EI affiliates to write to their respective country's foreign office to express their shock at the execution of Farzad, to call for open and fair trials, and an end to the death penalty.

  • EI is encouraging its affiliates to hold vigils to mark the sad news of the death of Farzad.

یکشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۹

My sad feeling


It is very unfortunate that in Mother's day I should condolences mothers of these activists. I can't forget them... It is absolutely brutal and violation of Human Rights

جیگه ی داخیکی زوره که گه لی کورد له ژیرشالاوی توه ند و تیژی کوماری خوین خوری ئسلامی دایه. له روژی دایکا سه ره خوشی خوم بو ئه و دایکه جه رگ سوتاوانه ده نیرم. روژیک ئه شی به و هیوای وا فه رزاد بو مافی مروف بووی بگه ین. دایه گیان بگری له سه ر خاکم که وا شینم ده ویی...

با اظهار تآ سف دردناک نسبت به اعدام ناگهانی پنج زندانی فعا ل سیاسی و مدنی در روز مادر مراتب تسلیت خود را به همه شما عزیزانی که برای نجات جان آنان تلاش کردید می فرستم. روزی فرا خواهد رسید که آرزوی فرزاد برای تحقق حقوق بشر به ثمر برسد... چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند

روزگار غریبیست گلم -Farzad Kamangar


stand for Human rights

فرزاد كمانگر ، علي حيدريان ، فرهاد وكيلي ، شيرين علم هولي و مهدی اسلامیان اعدام شدند



فرزاد كمانگر ، علي حيدريان ، فرهاد وكيلي ، شيرين علم هولي و مهدی اسلامیان اعدام شدند Public
18 ارديبهشت 1389 ساعت 23:52
http://www.vokradio.com/content/view/1176/25
چاپ ارسال به دوست
vokradio, Los Angeles, CA, USA

خبر فوری

5/8/2010

فرزاد كمانگر ، علي حيدريان ، فرهاد وكيلي ، شيرين علم هولي و مهدی اسلامیان اعدام شدند


بنا به خبر منتشره در نشریات و سایتهای متعلق به رژیم جمهوری اسلامی پنج تن از زندانیان سیاسی و مدافعین حقوق بشر سحرگاه امروز یکشنبه به دار آویخته شدند. اسامی آنان :

فرزاد کمانگر فرزند باقی، علی حیدریان فرزند احد، فرهاد وکیلی فرزند محمد سعید، شیرین علم‌هولی فرزند خدر و مهدی اسلامیان فرزند محمد

خبرگزاری‌های دولتی در این خصوص نوشته‌اند: در مراحل دادرسی محکومین نماینده دادستان تهران و وکلای آنان حضور داشته‌اند و احکام صادره از سوی دادگاه‌های بدوی، حسب مورد در دادگاه تجدید‌نظر یا دیوان عالی کشور تآیید شده است.

شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۹

گزارش تصویری: بچه‌های خیابانی ُکرد را دریابید!


گزارش تصویری: بچه‌های خیابانی کورد را دریابید!








میراز بزار، کارگردان ترک

"بچه‌های دیار بکر" از کارگردان ترک میراز بزار
"بچه‌های دیار بکر" اولین فیلم داستانی میراز بزار، کارگردان ترک، است که به سرنوشت تلخ بچه‌های بی‌سرپرست ُکرد در این کشور می‌پردازد. این فیلم، تلاشی سینمایی برای افشای جنایات دولت ترکیه علیه کردها در دهه‌ی ۱۹۹۰ است.


یک خودروی قدیمی در جاده‌ای پرسنگلاخ، تاریکی شب را می‌شکافد و پیش می‌رود. سرنشینان آن، با آنکه خسته و کوفته می‌نمایند، ولی آرام و راضی به‌نظر می‌رسند: خانواده‌ای ۵ نفره از یک جشن عروسی برمی‌گردد؛ پدر و مادر و سه بچه‌ی کوچک که یکی از آنان هنوز شیرخوار است. دیری نمی‌پاید که آرامش حاکم در خودرو به تشویشی بی‌انتها بدل می‌شود: از دل تاریکی ناگهان دو مرد با لباس شخصی ظاهر می‌شوند و خودرو را متوقف می‌کنند. پدر که در حال رانندگی است، پیش از آن که ترمز کند، به عقب برمی‌گردد و به دختر و پسرش به زبان کردی اطمینان خاطر می‌دهد: «نگران نباشید، لابد یک کنترل معمولی است.»

آغاز فاجعه

اینجا، جادهای پرپیچ و خم در آناتولی جنوب شرقی است و از این‌رو هیچ چیز "معمولی" نیست: آن دو مرد به راننده، به‌محض این که پیاده می‌شود، شلیک می‌کنند و همسرش را هم که به دفاع از او برمی‌خیزد، بی‌رحمانه به گلوله می‌بندند. تنها کسانی که از این حمله‌ی ناگهانی جان سالم به‌در می‌برند، گلستان است که ده سال بیش ندارد و فرات، برادرش که چند سالی از او هم کوچکتر است. گلستان و فرات مجبورند از این پس، خواهر شیرخوار خود را نیز سرپرستی کنند.

به این ترتیب در آن شب شوم ناگهان دوران بچگی این دو به‌پایان می‌رسد و پس از آن، دوره‌ی پر رنج و مرارت دست‌ وپنجه نرم کردن با دشواری‌های جامعه‌ای نابسامان و ظالم به امید زنده ماندن آغاز می‌شود. این آغاز اجباری، با عذاب روحی ـ روانی دیدن صحنه‌ی تیراندازی به پدر و مادر که چون کابوسی دنیای ذهنی گلستان و فرات را قبضه می‌کند،همراه است. "من دیدم"، به زبان کردی، عنوان اصلی فیلم "بچه‌های دیار بکر" است که از این هفته در سینماهای اغلب شهرهای آلمان به نمایش درمی‌آید.

ساختار افسانه‌ای

"من دیدم"، اولین فیلم داستانی کارگردان ۳۹ ساله‌ی ترک، میراز بزار (Miraz Bezar) است که به سرنوشت تلخ بچه‌های بی‌سرپرست این دیار می‌پردازد. رویدادهای فیلم در دهه‌ی ۱۹۹۰، یعنی در زمان اوج مبارزه‌ی ُکردها با ارتش ترکیه، رخ می‌دهند. در این دهه، روستاهای ُکردنشین ترکیه در "شرایطی استثنایی" بسر می‌بردند. بر اساس داده‌های سازمانهای بین‌المللی حقوق بشر، گروههای شبه‌نظامی ترک، در این دهه بیش از ۱۸ هزار کنشگر سیاسی را به قتل رسانده‌اند. دولت ترکیه تا به‌حال به این گذشته‌ی خونین نپرداخته است. "من دیدم"، تلاشی سینمایی است برای مطرح کردن جنایاتی که در این دوره‌ی تاریک به‌وقوع پیوسته است.

"بچه‌های دیار بکر"، با این حال، تحلیلی سیاسی از روابط و مناسبات ناهنجار جامعه‌ای بیرحم ومستبد نیست. این فیلم با ساختار محکم روایی خود، می‌کوشد در درجه‌ی اول با زبان تصویر و ایماء و افسانه، پیام انسان‌دوستانه‌ی خود را به تماشاگر منتقل کند.

میراز بزار از اولین نماهای فیلم، از این زبان سود می‌جوید و اجرای واقعگرایانه‌ی دستمایه‌ی کار خود را، با ُبعدی افسانه‌وار غنی‌تر می‌سازد: ساختار فیلم، به‌طورکلی، بر پایه‌ی یک افسانه‌ی ُکردی به نام "قصه‌ی گرگ زنگوله به‌گردن" میراز بزار، کارگردان فیلم Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: میراز بزار، کارگردان فیلم "بچه‌های دیار بکر". این فیلم تا به‌حال سه جایزه‌ی جشنواره‌‌های سن سباستین، هامبورگ و استانبول را ربوده است استوار شده که یاشار کمال، نویسنده‌ی ترک، آن را پرداخته است. در این افسانه، گرگی با شبیخون‌های کلان خود، خواب و قرار از اهالی یک روستا ربوده است. کدخدای ده توصیه می‌کند، به‌جای کشتن گرگ، مردم زنگوله‌ای به گرد حیوان ببندند تا حضورش با هر حرکت، اینجا و آنجا شنیده شود و اهالی بتوانند گرگ طمعکار را از روستا برانند. این پیشنهاد به اجرا درمی‌آید و گرگ پس از چندی، از آنجا که نمی‌تواند به طعمه‌ای دست یابد، از گرسنگی می‌میرد.

اولین فیلم افشاگر به زبان کردی

مادر گلستان و فرات، هرشب این افسانه را پیش از خواب برای آنان باز می‌گوید. علاقه‌ی بچه‌ها به این قصه تا حدی است که مادر آن را با صدای خود ضبط می‌کند تا بچه‌ها، همیشه، حتی شبهایی که او در خانه نیست، با این افسانه و با صدای او به‌خواب بروند. در فیلم این افسانه به نماد مقاومت و مبارزه‌ی غیرمسلحانه علیه ظلم و ستم بدل می‌شود. هرچند که پایان فیلم، بچه‌های خیابانی استانبول را نشان می‌دهد که با اسلحه‌های پلاستیکی مشغول بازی و شلیک کردن به یکدیگرند. آهنگی ُکردی با صدای خواننده‌ی معروف ُکرد، سرهادو، این صحنه‌ها را همراهی می‌کند. سرهادو با آواز از دیگران می‌خواهد، "چشم بر واقعیت‌ها نبندند".

"بچه‌های دیار بکر" اولین فیلم در تاریخ سینمای ترکیه است که اساساً به زبان ُکردی (به‌جز چند صحنه) ساخته شده است. این فیلم همچنین، اولین اثر سینمایی است که "تشکیلاتی مخفی" به نام "جیتم" (Jitem) را که در ترکیه به مثابه "دولت در دولت" عمل می‌کرده، مطرح می‌سازد. دولت ترکیه، هنوز وجود این تشکیلات را تأئید نکرده است.

برای پی بردن به داستان فیلم "بچه‌های دیار بکر" و دیدن نماهای آن، روی نشانه‌ی » کلیک کنید:

روزهای خوش بی‌خیالی: شنای اوراک (Şenay Orak) در نقش گلستان (۱۰ ساله). او هنوز نمی‌داند که باید به‌زودی مسئولیت سرپرستی خواهر و برادرش را به عهده بگیرد.Bildunterschrift: روزهای خوش بی‌خیالی: شنای اوراک (Şenay Orak) در نقش گلستان (۱۰ ساله). او هنوز نمی‌داند که باید به‌زودی مسئولیت سرپرستی خواهر و برادرش را به عهده بگیرد
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5532074,00.htmlمنبع .

شنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۹

یک قرن با روز جهانی کارگر در ایران و جهان

بيش از يکصد سال است که روز جهانی کارگر، روز اول ماه مه، در اکثر قريب به اتفاق کشورهای جهان پاس داشته می‌شود؛ روزی که به ياد اعتراض کارگران در شهر شيکاگو در ايالات متحده در سال ۱۸۸۶ ميلادی به اين نام شهرت يافته است.

در آن تاريخ، کارگران شيکاگو همراه با کارگران بسياری از شهرهای آمريکا با برگزاری راهپيمايی‌هايی، خواستار کاهش ساعت کاری روزانه به هشت ساعت شدند.

اين راهپيمايی در شيکاگو به درگيری ميان پليس و کارگران در روزهای سوم و چهارم ماه مه انجاميد و در جريان آن، شماری از دو طرف به قتل رسيدند و ده‌ها نفر نيز زخمی شدند.

در حالی که به گفته پليس، کارگران مسئول به راه افتادن اين درگيری‌ها شناخته شدند، اتحاديه‌های کارگری، پليس متهم به خونريزی کردند.
به گفته آنها، پرتاب يک بمب از سوی يکی از همکاران مخفی پليس باعث آغاز تيراندازی به سوی کارگران شد.

اين پايان ماجرا نبود. شماری از رهبران کارگران بازداشت و حدود يک سال بعد، پنج نفر از آنان در نوامبر سال ۱۸۸۷ اعدام شدند.

مجموعه اين حوادث باعث شد که در نشست احزاب سوسياليست موسوم به «انترناسيونال دوم» در پاريس در روز اول ماه مه ۱۸۹۰ ميلادی، اين روز به عنوان روز مطالبه برای روز کاری هشت ساعته تعيين شد و به دليل اهميت اين روز در ايجاد همبستگی ميان کارگران سراسر جهان و تکرار مراسم هر ساله از سوی آنان، اول ماه مه به روز جهانی کارگر تغيير نام يافت.


سابقه برگزاری روز جهانی کارگر در ايران

روز جهانی کارگر در ايران، برای نخستين بار، ۸۸ سال پيش، يعنی در سال ۱۳۰۱ خورشيدی، با برگزاری تظاهراتی توسط شورای متحده‌ مرکزی در تهران گرامی داشته شد.

در اين تظاهرات، نخستين قعطنامه‌ کارگران ايران شامل ۱۶ درخواست انتشار يافت. از جمله اين درخواست‌ها، وضع قانون برای تعيين حدود کارگر و کارفرما و جلوگيری از تعديات مالکين به‌ زارعين بودند، که‌ توسط شورای متحده‌ مرکزی تهيه‌ و تنظيم شده‌ بود.

شورای متحده‌ مرکزی دو سال پيش از اين تاريخ، در سال ۱۲۹۹ خورشيدی از سوی سازمان‌های صنفی و اتحاديه‌‌های کارگری فعال در تهران، به ويژه اتحاديه کارگران چاپخانه، تشکيل شد و چند سال بعد، شمار اعضای آن به هشت هزار نفر رسيد.

در عصر روز ۱۱ ارديبهشت سال ۱۳۰۱ خورشيدی، مراسم ديگری نيز در مسجد سپهسالار، ‌در نزديکی ميدان بهارستان برگزار شد.

در اين مراسم، نمايندگان کارگران درباره‌ معنای اول ماه‌ مه‌، اهميت همبستگی جهانی کارگران، فوايد و نقش سازمان‌يابی و اتحاديه‌‌های کارگری و همچنين وضعيت دشوار کارگران در شهرها و کارگران کشاورزی در روستاها و «ظلم‌های اشراف» صحبت کردند.

برگزاری اين مراسم همزمان با انتشار خبر پيروزی اعتصاب کارگران کارخانه نساجی تهران بود، اما شيرينی اين خبر ديری نپاييد، زيرا «گروهی از چاقوکشان» به مراسم حمله کردند و آن را برهم زدند.

به گواه اسناد تاريخی، روز جهانی کارگر، چه در سلسلسه پهلوی و چه در دوره حکومت جمهوری اسلامی ايران از سوی تشکل‌های کارگری جشن گرفته شده است و فعالان کارگری به بيان مطالبات صنفی کارگران ايران پرداخته‌اند.

البته برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در اين ۸۸ سال به شرايطی سياسی در ايران وابسته بوده است.

برای مثال، در دوره‌ای از حکومت رضا شاه، فعالان کارگری به اجبار مراسم روز جهانی کارگر در خارج از شهر و يا در قالب عروسی برگزار می‌کردند. همچنين در دوره حکومت محمدرضا شاه و پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت، سنديکاهايی را به وجود آورد که برخلاف اتحاديه‌های کارگری، فعاليت محدودی داشتند.

با اين همه، مراسم روز جهانی کارگر، در صورت مساعد بودن شرايط، به شکل علنی و با شرکت هزاران کارگر برگزار می‌شد.

از جمله، در مراسم روز جهانی کارگر در سال‌های بين ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ خورشيدی، در راهپيمايی‌های خيابانی سازماندهی شده ازسوی شورای متحده مرکزی سنديکاهای کارگری ده‌ها هزار نفر شرکت می‌کردند.

اين شورا طبق برآورد وابسته امور کارگری سفارت بريتانيا در تهران، ۳۰۰ هزار عضو داشت.


روز جهانی کارگر پس از انقلاب بهمن ۵۷


پس از پيروز انقلاب بهمن ۱۳۵۷، مراسم گوناگونی از سوی سازمان‌ها و احزاب با گرايش‌های مختلف برگزار شد.

در حالی که سازمان‌ها و احزاب چپ‌گرا در سال ۱۳۵۸ خورشيدی، مانند دهه‌های قبل، مراسمی را در گراميداشت روز جهانی کارگر برگزار کردند، حزب جمهوری اسلامی، که هوادار آيت‌الله خمينی بود، نيز اقدام به برگزاری مراسم روز جهانی کارگر کرد.

در اين مراسم، خواست‌هايی مانند ضرورت تصويب يک قانون کار مترقی‌تر که روز کارگر، استقلال اتحاديه‌های کارگری، حق اعتصاب، هشت ساعت کار در روز، ۴۰ ساعت کار در هفته و دستمزد برابر در مقابل کار برابر مطرح شد.

همزمان، دولت موقت نيز با افزايش حداقل دستمزد، روز جهانی کارگر را روز تعطيل با حقوق اعلام کرد.

اين دوره ديری نپاييد و با سرکوبی احزاب و سازمان‌های سياسی مخالف و همچنين تشکل‌های کارگری با گرايش‌های چپ، که به حکومت وابسته نبودند، شرايط دگرگون شد.

در اين دوره، حکومت جمهوری اسلامی همهٔ تلاش خود را به کار برد که با در انحصار گرفتن روز اول ماه مه، مراسم آن را محدودتر برگزار کند و لذا تنها تشکل های حامی جمهوری اسلامی، امکان برگزاری مراسم چنين روزی را داشتند. اما در ساليان اخير، به موازات وخامت زندگی کارگران و نارضايتی آنان از نتايج سياست های اقتصادی دولت و فعاليت تشکل های کارگری ، مراسم روز کارگر تبديل به صحنه اعتراض های کارگران شده است.

يکی از موارد اعتراضی، مراسم روز جهانی کارگر در سال ۱۳۸۶ بود که در جريان برگزاری در استاديوم شيرودی، کارگران شعارهای زيادی در اعتراض به وضعيت موجود سر دادند و خواستار استعفای وزير کار و امور اجتماعی وقت شدند.

هزاران کارگر در پی اين مراسم به سوی ميدان هفت تير راهپيمايی کردند و ضمن ابراز نارضايتی خود از وضعيت نابسامان اقتصادی، شعارهايی نيز در مورد آزادی فعالان کارگر از زندان و حق اعتصاب و تشکيل سنديکا برای کارگران دادند.

اين در حالی بود که در سنندج و کرمانشاه نيز مراسمی برگزار شد و در سنندج، اين مراسم با دخالت نيروهای امنيتی و انتظامی، به خشونت کشيده شد.

پس از آن، به گفته فعالان کارگری، دولت محمود احمدی نژاد سياست برخورد شديدتر با تشکل های کارگری و محدود کردن مراسم روز جهانی کارگر را در پيش گرفت.

نمونه اين سياست ها، زندانی کردن فعالان کارگری، مانند منصور اسانلو و ابراهيم مددی، به اتهام های امنيتی و آخرين مورد آن، بازداشت بيش از ۲۰۰ فعال کارگری و کارگر در تهران در مراسم سال گذشته روز جهانی کارگر بود.

با اين همه، تشکل های کارگری پيش از روز جهانی کارگر در سال جاری، با صدور بيانيه هايی، با گراميداشت اين روز، خواستار زندگی بهتر برای ميليون ها کارگر ايرانی شده اند که بسياری از آنان در زير خط فقر زندگی می کنند و به اين ترتيب، در سايه فشارهای امنيتی و قضايی، روز اول ماه مه را به روز طرح مطالبات صنفی کارگران تبديل کرده اند
http://www.radiofarda.comمنبع .