شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۹

گزارش تصویری: بچه‌های خیابانی ُکرد را دریابید!


گزارش تصویری: بچه‌های خیابانی کورد را دریابید!








میراز بزار، کارگردان ترک

"بچه‌های دیار بکر" از کارگردان ترک میراز بزار
"بچه‌های دیار بکر" اولین فیلم داستانی میراز بزار، کارگردان ترک، است که به سرنوشت تلخ بچه‌های بی‌سرپرست ُکرد در این کشور می‌پردازد. این فیلم، تلاشی سینمایی برای افشای جنایات دولت ترکیه علیه کردها در دهه‌ی ۱۹۹۰ است.


یک خودروی قدیمی در جاده‌ای پرسنگلاخ، تاریکی شب را می‌شکافد و پیش می‌رود. سرنشینان آن، با آنکه خسته و کوفته می‌نمایند، ولی آرام و راضی به‌نظر می‌رسند: خانواده‌ای ۵ نفره از یک جشن عروسی برمی‌گردد؛ پدر و مادر و سه بچه‌ی کوچک که یکی از آنان هنوز شیرخوار است. دیری نمی‌پاید که آرامش حاکم در خودرو به تشویشی بی‌انتها بدل می‌شود: از دل تاریکی ناگهان دو مرد با لباس شخصی ظاهر می‌شوند و خودرو را متوقف می‌کنند. پدر که در حال رانندگی است، پیش از آن که ترمز کند، به عقب برمی‌گردد و به دختر و پسرش به زبان کردی اطمینان خاطر می‌دهد: «نگران نباشید، لابد یک کنترل معمولی است.»

آغاز فاجعه

اینجا، جادهای پرپیچ و خم در آناتولی جنوب شرقی است و از این‌رو هیچ چیز "معمولی" نیست: آن دو مرد به راننده، به‌محض این که پیاده می‌شود، شلیک می‌کنند و همسرش را هم که به دفاع از او برمی‌خیزد، بی‌رحمانه به گلوله می‌بندند. تنها کسانی که از این حمله‌ی ناگهانی جان سالم به‌در می‌برند، گلستان است که ده سال بیش ندارد و فرات، برادرش که چند سالی از او هم کوچکتر است. گلستان و فرات مجبورند از این پس، خواهر شیرخوار خود را نیز سرپرستی کنند.

به این ترتیب در آن شب شوم ناگهان دوران بچگی این دو به‌پایان می‌رسد و پس از آن، دوره‌ی پر رنج و مرارت دست‌ وپنجه نرم کردن با دشواری‌های جامعه‌ای نابسامان و ظالم به امید زنده ماندن آغاز می‌شود. این آغاز اجباری، با عذاب روحی ـ روانی دیدن صحنه‌ی تیراندازی به پدر و مادر که چون کابوسی دنیای ذهنی گلستان و فرات را قبضه می‌کند،همراه است. "من دیدم"، به زبان کردی، عنوان اصلی فیلم "بچه‌های دیار بکر" است که از این هفته در سینماهای اغلب شهرهای آلمان به نمایش درمی‌آید.

ساختار افسانه‌ای

"من دیدم"، اولین فیلم داستانی کارگردان ۳۹ ساله‌ی ترک، میراز بزار (Miraz Bezar) است که به سرنوشت تلخ بچه‌های بی‌سرپرست این دیار می‌پردازد. رویدادهای فیلم در دهه‌ی ۱۹۹۰، یعنی در زمان اوج مبارزه‌ی ُکردها با ارتش ترکیه، رخ می‌دهند. در این دهه، روستاهای ُکردنشین ترکیه در "شرایطی استثنایی" بسر می‌بردند. بر اساس داده‌های سازمانهای بین‌المللی حقوق بشر، گروههای شبه‌نظامی ترک، در این دهه بیش از ۱۸ هزار کنشگر سیاسی را به قتل رسانده‌اند. دولت ترکیه تا به‌حال به این گذشته‌ی خونین نپرداخته است. "من دیدم"، تلاشی سینمایی است برای مطرح کردن جنایاتی که در این دوره‌ی تاریک به‌وقوع پیوسته است.

"بچه‌های دیار بکر"، با این حال، تحلیلی سیاسی از روابط و مناسبات ناهنجار جامعه‌ای بیرحم ومستبد نیست. این فیلم با ساختار محکم روایی خود، می‌کوشد در درجه‌ی اول با زبان تصویر و ایماء و افسانه، پیام انسان‌دوستانه‌ی خود را به تماشاگر منتقل کند.

میراز بزار از اولین نماهای فیلم، از این زبان سود می‌جوید و اجرای واقعگرایانه‌ی دستمایه‌ی کار خود را، با ُبعدی افسانه‌وار غنی‌تر می‌سازد: ساختار فیلم، به‌طورکلی، بر پایه‌ی یک افسانه‌ی ُکردی به نام "قصه‌ی گرگ زنگوله به‌گردن" میراز بزار، کارگردان فیلم Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: میراز بزار، کارگردان فیلم "بچه‌های دیار بکر". این فیلم تا به‌حال سه جایزه‌ی جشنواره‌‌های سن سباستین، هامبورگ و استانبول را ربوده است استوار شده که یاشار کمال، نویسنده‌ی ترک، آن را پرداخته است. در این افسانه، گرگی با شبیخون‌های کلان خود، خواب و قرار از اهالی یک روستا ربوده است. کدخدای ده توصیه می‌کند، به‌جای کشتن گرگ، مردم زنگوله‌ای به گرد حیوان ببندند تا حضورش با هر حرکت، اینجا و آنجا شنیده شود و اهالی بتوانند گرگ طمعکار را از روستا برانند. این پیشنهاد به اجرا درمی‌آید و گرگ پس از چندی، از آنجا که نمی‌تواند به طعمه‌ای دست یابد، از گرسنگی می‌میرد.

اولین فیلم افشاگر به زبان کردی

مادر گلستان و فرات، هرشب این افسانه را پیش از خواب برای آنان باز می‌گوید. علاقه‌ی بچه‌ها به این قصه تا حدی است که مادر آن را با صدای خود ضبط می‌کند تا بچه‌ها، همیشه، حتی شبهایی که او در خانه نیست، با این افسانه و با صدای او به‌خواب بروند. در فیلم این افسانه به نماد مقاومت و مبارزه‌ی غیرمسلحانه علیه ظلم و ستم بدل می‌شود. هرچند که پایان فیلم، بچه‌های خیابانی استانبول را نشان می‌دهد که با اسلحه‌های پلاستیکی مشغول بازی و شلیک کردن به یکدیگرند. آهنگی ُکردی با صدای خواننده‌ی معروف ُکرد، سرهادو، این صحنه‌ها را همراهی می‌کند. سرهادو با آواز از دیگران می‌خواهد، "چشم بر واقعیت‌ها نبندند".

"بچه‌های دیار بکر" اولین فیلم در تاریخ سینمای ترکیه است که اساساً به زبان ُکردی (به‌جز چند صحنه) ساخته شده است. این فیلم همچنین، اولین اثر سینمایی است که "تشکیلاتی مخفی" به نام "جیتم" (Jitem) را که در ترکیه به مثابه "دولت در دولت" عمل می‌کرده، مطرح می‌سازد. دولت ترکیه، هنوز وجود این تشکیلات را تأئید نکرده است.

برای پی بردن به داستان فیلم "بچه‌های دیار بکر" و دیدن نماهای آن، روی نشانه‌ی » کلیک کنید:

روزهای خوش بی‌خیالی: شنای اوراک (Şenay Orak) در نقش گلستان (۱۰ ساله). او هنوز نمی‌داند که باید به‌زودی مسئولیت سرپرستی خواهر و برادرش را به عهده بگیرد.Bildunterschrift: روزهای خوش بی‌خیالی: شنای اوراک (Şenay Orak) در نقش گلستان (۱۰ ساله). او هنوز نمی‌داند که باید به‌زودی مسئولیت سرپرستی خواهر و برادرش را به عهده بگیرد
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5532074,00.htmlمنبع .

هیچ نظری موجود نیست: