Zainab Jalalian زینب جلالیان

This page is dedicated to the Kurdish Women activist, Zainab Jalalian
Zainab Jalalian is a twenty-seven year Kurdish political activist who is on death row after her conviction of political offences.
Need your action
 

zeineb-jalalian_02.jpg

TAKE ACTION! Halt the execution of Zeinab Jalalian!


زینب جلالیان در معرض خطر مرگ تدریجی

zeynebcelaliyan
دکتر محمد شریف وکیل مدافع زندانی سیاسی زینب جلالیان؛ اعلام کرد موکل وی در شرایط وخیم جسمانی و روانی بە سر می برد و در صورت عدم مداوا زندگی او  در معرض خطر قرار می گیرد.
بنابر تماسی که سازمان زنان آذرمهر با وکیل زینب جلالیان آقای دکترمحمد شریف داشتە است ، وضعیت زینب در شرایط جسمانی نامساعدی ست و به علت عدم مداوای پزشکی از سوی زندانبانان زندان شرایط او روز بە روز وخیم می شود و این در حالی است ،که بنابر قانون اساسی ایران ،زندانبانان زندان و مسئولین زندان مسئولیت سلامتی و مراقبت از زندانی خود را عهدە دار هستند ؛ و هر گونە پیشامدی یا اتفاقی بر عهدەی آنان است .
از دیگر سو، بنابر اظهارات خانوادە زینب ، زینب در جلسات ملاقات از شدت درد و ناراحتی قادر نیست ،بە راحتی بنشیند و با آنها سخن بگوید .
زینب جلالیان زندانی سیاسی هموطن کرد که در آذرماه سال ۱۳۸۸ به اتهام محاربه و همکاری با ” پژاک” به اعدام محکوم شد. وی که بیش از سە سال است، در زندانهای مختلف ایران به سر می‌برد، در دادگاه اولیه به اعدام محکوم شد ، حکم زینب در دیوان عالی کشور به زندان ابد تقلیل یافت .
جلالیان ٢٨ ساله، پس از بازداشت، ۴ ماه را در سلول‌های انفرادی بازداشتگاه اطلاعات به سر برد. وی در این مدت جهت اعتراف به شدت مورد شکنجه قرار گرفت به طوریکه از ناحیه سر دچار جراحت شدید شد؛ و به ناچار مأموران اطلاعات وی را به بیمارستانی در کرمانشاه انتقال دادند. زینب جلالیان در بیمارستان با فریادهای خود مردم و مسئولان بیمارستان را در جریان اتهامات و شکنجه‌های خود قرار داد. که این امر موجب شد ،مأموران اطلاعات وی را از سایر بیماران جدا کنند .
جلالیان در مدت حضور خود در بازداشتگاه اطلاعات مورد ضرب و شتم شدید و شکنجەهای وحشیانەی مامورین قرار گرفت ؛ و در چندین مورد حکم شلاق در مورد او به اجرا در آمد. زدن کابل به کف پا، بازجویی با چشم‌بند و دست‌بند و پابند، در حالی که دست‌ها و پاهای وی هم زنجیر شده بود؛ از جمله شکنجه‌هایی است که در مورد او اعمال شده است. گفته می‌شود درجریان یکی از جلسات بازجویی، در‌حالی که بازجو وی را تهدید به تجاوز جنسی کرده بود، در مقابل اعتراض او ،بازجو با میله آهنی آن چنان محکم بر سر او می کوبد ، که منجر به خونریزی و بیهوشی او می شود . با وجود همه شکنجه ها، زینب به موارد در نظر گرفتە شده مامورین اعتراف نکرد و تسلیم نشد ، زینب در جلسەی دادگاه به اتهام ارتباط با ” گویا” گروه تروریستی، به مجازات اعدام محکوم شد. وی در شرح شکنجه‌های خود می گوید:” وقتی کف پاهایم را شلاق زدند، مرا به حال بیهوشی به سلول انتقال دادند. در آنجا هم وادارم می‌کردند با پاهای مجروحم طول راهرو را راه بروم. و  بعد دوباره می‌زدند.”
زینب جلالیان درحالی که حکم خود را دریافت کرده بود ؛ و در انتظار تجدیدنظرخواهی خود از دیوان عالی کشور بود ، در روندی غیر قانونی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ ، بار دیگر به مدت ۳ ماه به سلول انفرادی منتقل شد، او که در اعتراض به انتقال غیرقانونی و بی‌دلیل خود به سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از وخامت اوضاع جسمانی‌اش، بار دیگر به بند عمومی زندان کرمانشاه منتقل شد. در طی مدت انتقال وی به سلول انفرادی و بی‌خبری از شرایط او بسیاری گمان می‌کردند، که این فعال سیاسی کرد جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شده است.
وی سپس در اسفندماه ۸۸ از زندان کرمانشاه به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. زینب جلالیان که خود نیز دلیل این جابجایی‌های نامعلوم را نمی‌دانست. بارها در مورد شرایط خود اعتراض کرد و نگهداری‌اش را در بازداشتگاه با توجه به اتمام بازجویی‌ها و صدور حکم غیرقانونی دانست. جلالیان در مدت حضور در بند ۲۰۹ چندین‌بار از سوی بازجویان در مورد مصاحبه تلویزیونی تحت فشار قرار گرفت. مأموران اطلاعات به وی وعده داده بودند، در صورت انجام مصاحبه تلویزیونی، حکم اعدام او را لغو خواهند کرد. این فشارها به خصوص پس از اجرای حکم اعدام ۴ فعال سیاسی کرد در اسفندماه سال گذشته افزایش یافت. با این‌حال جلالیان در جریان بازجویی‌ها اعلام کرده بود:” من برای مرگ آماده‌ام و از اعدام نمی‌ترسم.”
جلالیان پس از ۵ ماه حضور در بند ۲۰۹، پس از ملاقات با دادستان تهران، به زندان کرمانشاه انتقال یافت. جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران در ملاقات با جلالیان اعلام کرده بود ، که حکم اعدام وی در دیوان عالی کشور تأیید شده است. اما وکیل او دکتر محمد شریف از تأیید این حکم ابراز بی‌اطلاعی کردە بود . وی گفتە بود :” تاکنون چنین حکمی به من ابلاغ نشده است.”
جلالیان پس از انتقال به زندان کرمانشاه از طریق یکی از مددکاران زندان، با خبر شد که حکم اعدام وی در دیوان عالی کشور نقض شده است. با این حال لغو اعدام حکم زینب به معنای در امان ماندن او نیست ، این بار مسئولان زندان می خواهند با مرگ تدریجی زینب را اعدام نمایند ، عدم رسیدگی به وضعیت بحرانی او در شرایط کنونی ،تنها منعکس کنندەی این مورد است ،که زینب را با مرگ تدریجی به دار می آویزند .


ترانه اشکهای شیمیایی از ثریا فلاح و امید رفیع زاده-این ترانه تقدیم به زینب جلالیان و زندگی وی شده است


about

Soraya Fallah is a human rights activist of Kurdish origin. She was imprisoned in Iran four times, and tortured so severely that she miscarried in solitary confinement. Omeed Rafizadeh has an Iranian father and a Filipino mother. He is currently writing a novel and recording an album about Iran. This song is written for women in prison, particularly Zainab Jalalian, a Kurdish activist. For more info on Soraya:www.facebook.com/soraya.fallah and sorayafallah@yahoo.com. Soraya and Omeed's album "No More Fun" can be listened to here:soundcloud.com/thereisnofun/sets

ثريا فلاح، فعال حقوق بشر کرد است. او چهار بار در ايران زنداني شده، و به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است. به گونه اي که در زندان انفرادي در اثر فشارهاي وارده سقط جنين کرده است. او اعتقاد دارد که هنر يکي از کارآمدترين شيوه هاي مقاومت در برابر رنج و عذاب انساني است. اين ترانه براي زنان زنداني ساخته شده، به ويژه براي زينب جلاليان، يک فعال کرد که در زندان به سر مي برد. شعرها به زبان هاي انگليسي و کردي (سوراني) هستند. براي اطلاعات بيشتر: ‏www.facebook.com/soraya.fallah /sorayafallah@yahoo.com

lyrics

KURDISH - ENGLISH

1) Kurdish
ژیان و ماڵم به جێ هێشت
ماڵیکم ئه ویست نه له خشت
ماڵم وێران کرابو
نیوه ی به جیا ڕوخابو

2) English
Left her home for a day for a week for a year
landmines at her feet, chemicals in her tears
she suppress the fear, inhale toxins made by war profiteers
saw a man die laughin'
hahahaha
got poison in her blood that year
ran from bombed home slumpin' halfway gone
family on the floor
waitin for the sound
waitin for those missiles beating down
right beyond the door, right beyond the door now
gun-shot songs for child of war
when the state hunts your people
what’s your life for?

3) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
وتیان هاوری شیرینی(شیرین علم هولی(
فێربوی ده ستی فه رهادی(فه رزاد که مانگه رو فرهاد وکیلی(
زمانت نا له باره
سیزاکه شت سه رداره

4) English
when the state hunts your people
your life is fight or run
you name boys after devastation
you name girls after “unknown nation”
they the center, they the foundation
her life never saw no relief
she was in love with fantasies of peace
she was suffocatin' in bomb smoke, but she chose to breathe deep
For years her only friend was a road too steep, windin' through the mountains took her to the city
Tryin' to form a movement, got in too deep
walkin' among the wolves, syrup dripping from they teeth x2

5) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی

له ته مه نی دوانزه سالان
ڕوشتم به ره و هه واران
شه ڕم له سه ر نه زانین
بو چی نه بونی ئاشتین
سیزای ئازادیخوازی
تۆمه تی خوا نه ناسین

6) English
they drooled at the sound of the girl they bit down on
little hunted runaway, they, told her to pray, they
told her that she speaks the wrong tongue anyway
drag her away
Now she sits in a cell all day
Forced to call every beast “sir”
but back at home
her family on the floor
they still wait for her

7) Kurdish
به ره و ئاسۆ

**********************

FARSI - ENGLISH

1) Farsi
زندگی و خانه ام را رها کردم
در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت
آشیانه ام را ویران کرده بودند
بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود

1) English
I left my home
Left it (echo)
I wanted a house, not made of clay
My house was destroyed
Half of it was demolished

2) Farsi
خانه اش را براي يک روز، يک هفته، يک سال ترک گفت
مين هاي زميني در برابراش، مواد شيميايي در اشکهايش
ترس را فرو مي نشاند، سموم شيميايي ساخته شده توسط دلالان جنگ را استنشاق مي کند
مردي را ديد که در حال جان دادن مي خنديد
ها ها ها ها
آن سال سم به خونش وارد شده بود
از خانه ي بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود
خانواده بر کف زمين
در انتظار صدا بودند
در انتظار موشک هايي که بر زمين کوبانده مي شدند
درست در آن سوي در، اکنون درست در آن سوي در
ترانه هايي براي کودکان جنگ از صداي شليک گلوله ها
وقتي دولت مردمت را شکار مي کند
زندگي ات براي چيست(به چه دردي مي خورد)؟

3) English
Now in a cell torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
They told me you are friend of Shirin (Alamholi)
Learned from Farzad (Kamangar) 2
Your mother tongue is wrong
Your punishment will be hanging

3) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
گفتند همره شیرینی(شیرین علم هولی(
آزموده دست فرزاد(فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی(
به زبان غیر سخن می گویی
پس سزاوار به دار آویختنی

4) Farsi
وقتي دولت مردم ت را شکار مي کند
زندگي ات جنگ است يا گريز
نام پسران را در پي "ويراني" انتخاب مي کني
نام دختران را در پي "ملت ناشناخته" ‏
آنها که.......‏
زندگي شان هيچ گاه آسايش به خود نديد
او به "توهم صلح" عشق مي ورزيد

دود بمب او را خفه مي کرد، اما، اما ترجيح داد تا نفس عميق بکشد
براي سالهاي سال تنها دوستش يک جاده ي پر شيب بود،
از ميان کوهستان پيچ و تاب مي خورد و او را به شهر مي رساند
تلاش مي کرد تا خود را حرکت دهد، در حالي که عميقا گير کرده بود
از ميان گرگ ها راه مي رفت، گرگ هايي که از دندان هايشان شيره مي چکيد

5) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
در سن 12سالکی
به سوی بلندیها رفتم
برای جنگ با نادانی
برای یافتن پاسخ فقدان صلح
حکم آزادیخواهی
تهمت دشمنی با خداست

5) English
Now in a cell, torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
At the age of 12
I went toward destiny, my fight was against ignorance
And the fact that there is no peace
Punishment for seeking freedom is being slandered, accused of “enmity against God”

6) Farsi
از صداي دختر، که نقش بر زمينش کرده بودند، خوشحال بودند و آب از دهانشان جاري شده بود
آنها به دخترک فراري شکار شده مي گفتند دعا کند
به دخترک گفتند که به زبان نادرستي تکلم مي کند
او را کشيدند و بردند
حالا او تمام روز را در يک سلول مي نشيند
و مجبور شده تا به هر حيوان درنده اي بگويد "آقا"‏
اما در خانه
خانواده اش بر کف زمين
کماکان در انتظاراش هستند

7) Farsi
به سوی افق

7) English
Towards the horizon

credits

from Azadi: Songs of Freedom for Iran, released 12 June 2012 

MUSIC COMPOSED BY MR. OMEED RAFIZADEH. THE LYRICS ARE IN ENGLISH AND KURDISH (SORANI). THE ENGLISH LYRICS IS BY OMEED AND KURDISH IS BY SORAYA FALLAH. SINGERS ARE SORAYA AND OMEED. TRANSLATOR OF THE LYRICS IN KURDISH TO ENGLISH IS CKLARA MORADIAN.SORAYA FALLAH FEAT. OMEED RAFIZADEH - CHEMICAL TEARS


studio-sorayaomid-01.jpg
Wednesday June 14th, 2012
About The Artists:  
Soraya Fallah:
Soraya Fallah is a women and human rights activist of Kurdish origin. She was imprisoned in Iran four times, and tortured so severely that she miscarried in solitary confinement. Most people know Soraya as an activist, researcher and community organizer. What they might not be aware of is that she is also an ambitious artist. She believes that art is one of the most effective forms of resistance in the face of human suffering. She learned singing and music with Rasoul Mirzapour in early age, but never pursue as a career.
Her creativity manifests in her songwriting. She sings traditional as well as modern music. She hopes that her songs can help raise awareness about the atrocities facing the people she is fighting for. She also translates songs, recording people singing resistance songs , participated in unknown singer for film, and anti genocide project. Her songs were produced with a young American-Filipino musician Omeed Rafizadeh.
She dedicated most of her songs to Amnesty to be used as inspiration to young people to pursue human rights. 
Omeed Rafizadeh:
Omeed Rafizadeh is an Iranian who grew up in America without realizing that he was Iranian. He did not fully realize that he was Middle Eastern until a former CIA employee knocked down two tall buildings in New York. The event forced Omeed to ask tough questions about his country and about himself. So like any good American trying to understand a historic crisis that has forever changed the world, Omeed watched television.
On T.V., the American superhero George W. Bush Man was giving a speech on T.V. about the Middle Eastern super villains who hated America's freedom. Bush boy said: "Freedom and fear, justice and cruelty, have always been at war, and we know that God is not neutral between them." So Omeed found out that God was not on his side. Because Omeed was an Iranian, and Iran was a part of the Axis of Evil. Omeed discovered that he was a demon.

That's when Omeed decided he could no longer sit back and allow the international terrorist conspiracy to sap and impurify all of our precious bodily fluids. He decided to write a novel about Iran. A book about a future where America has invaded Iran. A book about a new Tehran that survived rich-kid bombs. A Tehran bathed in brilliant nuclear light, suffocating in its history, bursting with ancient Persian mythology, and filled with motorcycle gangs and praying prostitutes, both of which are on the government payroll.

About the Song: 
  This song is in two languages. The lyrics are in English and Kurdish (Sorani). The music is an original composition by Mr. Omeed Rafizadeh who also wrote the English part of the song. The Kurdish section is written and sung by Soraya Fallah.
Translation of the lyrics from Kurdish to English are by Cklara Moradian.The lyrics were translated to Farsi as well for future video.
  اين ترانه براي زنان زنداني ساخته شده، به ويژه براي زينب جلاليان، يک فعال کرد که در زندان به سر مي برد. شعرها به زبان هاي انگليسي و کردي (سوراني) هستند



or click on the following link:
KURDISH - ENGLISH 

1) Kurdish 
ژیان و ماڵم به جێ هێشت 
ماڵیکم ئه ویست نه له خشت 
ماڵم وێران کرابو 
نیوه ی به جیا ڕوخابو 


2) English
Left her home for a day for a week for a year
landmines at her feet, chemicals in her tears
she suppress the fear, inhale toxins made by war profiteers
saw a man die laughin'
hahahaha
got poison in her blood that year
ran from bombed home slumpin' halfway gone
family on the floor
waitin for the sound
waitin for those missiles beating down
right beyond the door, right beyond the door now
gun-shot songs for child of war
when the state hunts your people
what's your life for?

3) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
وتیان هاوری شیرینی(شیرین علم هولی)
فێربوی ده ستی فه رهادی(فه رزاد که مانگه رو فرهاد وکیلی)
زمانت نا له باره
سیزاکه شت سه رداره


4) English
when the state hunts your people
your life is fight or run
you name boys after devastation
you name girls after "unknown nation"
they the center, they the foundation
her life never saw no relief
she was in love with fantasies of peace
she was suffocatin' in bomb smoke, but she chose to breathe deep
For years her only friend was a road too steep, windin' through the mountains took her to the city
Tryin' to form a movement, got in too deep
walkin' among the wolves, syrup dripping from they teeth x2

5) Kurdish


ئێسته له به ندینخانه 
ئه شکه نجه یه و زیندانه 
به ڵام له شاری جوانی 
به هیوای هاتنه وانی 

له ته مه نی دوانزه سالان 
ڕوشتم به ره و هه واران 
شه ڕم له سه ر نه زانین 
بو چی نه بونی ئاشتین 
سیزای ئازادیخوازی 
تۆمه تی خوا نه ناسین 


6) English

they drooled at the sound of the girl they bit down on
little hunted runaway, they, told her to pray, they
told her that she speaks the wrong tongue anyway
drag her away
Now she sits in a cell all day
Forced to call every beast "sir"
but back at home
her family on the floor
they still wait for her


7) Kurdish
به ره و ئاسۆ 


********************** 


FARSI - ENGLISH 


1) Farsi
زندگی و خانه ام را رها کردم 
در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت 
آشیانه ام را ویران کرده بودند 
بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود


1) English

I left my home
Left it (echo)
I wanted a house, not made of clay
My house was destroyed
Half of it was demolished

2) Farsi 

خانه اش را براي يک روز، يک هفته، يک سال ترک گفت
مين هاي زميني در برابراش، مواد شيميايي در اشکهايش
ترس را فرو مي نشاند،
سموم شيميايي ساخته شده توسط دلالان جنگ را استنشاق مي کند 
مردي را ديد که در حال جان دادن مي خنديد 
ها ها ها ها 
آن سال سم به خونش وارد شده بود 
از خانه ي بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود 
خانواده بر کف زمين 
در انتظار صدا بودند 
در انتظار موشک هايي که بر زمين کوبانده مي شدند 
درست در آن سوي در، اکنون درست در آن سوي در 
ترانه هايي براي کودکان جنگ از صداي شليک گلوله ها 
وقتي دولت مردمت را شکار مي کند 
زندگي ات براي چيست(به چه دردي مي خورد)؟


3) English

Now in a cell torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
They told me you are friend of Shirin (Alamholi)
Learned from Farzad (Kamangar) 2
Your mother tongue is wrong
Your punishment will be hanging

3) Farsi

اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
گفتند همره شیرینی(شیرین علم هولی(
آزموده دست فرزاد(فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی(
به زبان غیر سخن می گویی
پس سزاوار به دار آویختنی


4) Farsi

وقتي دولت مردم ت را شکار مي کند 
زندگي ات جنگ است يا گريز 
نام پسران را در پي "ويراني" انتخاب مي کني 
نام دختران را در پي "ملت ناشناخته" ‏ 
آنها که.......‏ 
زندگي شان هيچ گاه آسايش به خود نديد 
او به "توهم صلح" عشق مي ورزيد 

دود بمب او را خفه مي کرد، اما، اما ترجيح داد تا نفس عميق بکشد 
براي سالهاي سال تنها دوستش يک جاده ي پر شيب بود، 
از ميان کوهستان پيچ و تاب مي خورد و او را به شهر مي رساند 
تلاش مي کرد تا خود را حرکت دهد، در حالي که عميقا گير کرده بود 
از ميان گرگ ها راه مي رفت، گرگ هايي که از دندان هايشان شيره مي چکيد






Deutsche Übersetzung auf Julias Blog lesen

CLICK ON THE PHOTO TO TAKE ACTION FOR ZEYNAB JALALIAN
RAHANA – Unconfirmed reports published on June 27th indicate that Zeynab Jalalian is at imminent risk of execution. Jalalian has been sentenced to death and there are no recent reports available that confirm the execution of her sentence.
Jalalian is 28 years old and was born in the town of Maku (in the northwestern part of the West Azerbaijan province of Iran). She was sentenced to death for cooperating with the PJAK party in 2009 (a Kurdish opposition group). She was arrested in Kermanshah in 2009 and was later transferred to Sanandaj Prison. She was then transferred to ward 209 of Evin prison for undisclosed reasons. She is detained in the security ward even though she has already been sentenced.
Jalalian was sentenced to death under the charge of Moharebeh(waging war against God) in October 2009 and the Appeals Court upheld the sentence. Her trial lasted a few minutes and her attorney was not present. Jalalian has not accepted the charges against her.
The recent executions in Iran add to concerns surrounding her imminent execution. Public support is greatly appreciated. Despite the difficulties and with the help of others, we were able to find her family.
Zeynab’s family has not heard anything in regards to the execution of her sentence. In an interview with RAHANA, her younger brother stated that after attempts to follow up on the case, authorities stated that Zeynab’s file was lost.
Referring to a month ago when the family received a phone call from Zeynab, her brother stated, “Zeynab mentioned that she is detained in Evin prison.” Zeynab has not contacted them since then and they have not been able to receive any information on her condition.
He also said that the family feels helpless. In their last contact with authorities, it was stated that Zeynab’s file has not been found and they have no information on her condition.
In the past, the case file of other prisoners sentenced to death were also lost. Pasha Jalalian, Zeynab’s other brother, stated, “The family has no news regarding her case and her attorneys have not been able to follow up on her case.”
According to Pasha, the family had hired two attorneys for Zeynab, however, her lawyers were unable to do anything because the court never presented them with the case file.”
Pasha criticized human rights activists and stated that many have contacted them to help, but no one has done anything. He mentioned that the attorneys have not been able to do anything, but that they expect more from the activists. He also added, “If nothing changes, Zeynab will be executed soon, since her sentence was upheld.”
Khalil Bahramian, who tried to serve as Zeynab’s lawyer, stated that he is unable to access the case file and the only way to help Zeynab is to contact the UN Secretary General and ask for his direct intervention. Despite efforts, still there is no information on Zeynab’s condition and her case file.
Source: RAHANA

برادر زینب جلالیان: یک ماه است که از زنیب هیچ خبری نداریم | رهانا

برادر زینب جلالیان گفت: «آخرین بار یک ماه پیش، زینب با ما تماس گرفت و گفت که در تهران و زندان اوین است، بعد از آن هیچ ارتباطی با ما نداشت و ما هم نتوانستیم هیچ خبری از وی به دست بیاوریم.»
خبرگزاری حقوق بشر ایران
شیدا جهان‌بین
رهانا: زینب جلالیان، زندانی محکوم به اعدامی است که روز گذشته خبرهای تایید نشده‌ای مبنی بر انتقال او برای اجرای حکم اعدام در سایت‌های خبری منتشر شد. تا ظهر امروز از اجرای این حکم یا از نزدیک بودن اجرای جکم خبری به دست نیامده است.
زینب جلالیان دختری ۲۸ ساله و متولد شهرستان ماکو است که در سال ۱۳۸۸ به اتهام همکاری با حزب پژاک به اعدام محکوم شد. وی در سال ۱۳۸۶ در کرمانشاه دستگیر و از آن به بعد در زندان سنندج به سر می‌برد، تا این‌که در ماه‌های گذشته بدون دلیل مشخصی به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده و علی‌رغم داشتن حکم در این بند امنیتی نگهداری می‌شود.
حکم اعدام او در آذرماه ۸۸ به اتهام محاربه از طریق عضویت در گروه پژاک صادر شده و در دیوان عالی کشور نیز این حکم به تأیید رسیده است. به گفته فعالان کرد، دادگاه رسیدگی به اتهامات زینب جلالیان بدون حضور وکیل مدافع برگزار شده است. دادگاهی که تنها چند دقیقه به طول انجامیده و نتیجه آن صدور حکم اعدام برای یک دختر ۲۷ ساله بوده است. نزدیکان وی می‌گویند که جلالیان این اتهامات را نمی‌پذیرد.
بعد از انتشار خبر اجرای حکم اعدام قریب‌الوقوع زینب جلالیان که با توجه به اجرای گسترده احکام اعدام در طی ماه‌های گذشته به نوعی زنگ خطر تلقی می‌شود، تلاش زیادی باید برای عدم اجرای این حکم صورت بگیرد. پیدا کردن خانواده‌ی وی آسان نبود، اما به هر طریق وکمک دوستان ممکن شد.
خانواده‌ی زینب جلالیان از خبر اجرای حکم زنیب جلالیان خبری ندارند، برادر کوچک زینب جلالیان در گفت‌و‌گو با رهانا می‌گوید: «بعد از پیگیری‌هایی که ما انجام دادیم، به ما جواب دادند که پرونده‌ی زینب گم شده است و از آن خبری نداریم.»
وی در خصوص آخرین تماس زینب با منزل به رهانا گفت: «آخرین بار یک ماه پیش، زینب با ما تماس گرفت و گفت که در تهران و زندان اوین است، بعد از آن هیچ ارتباطی با ما نداشت و ما هم نتوانستیم هیچ خبری از وی به دست بیاوریم.»
برادر زینب جلالیان ناامیدانه می‌گوید کاری از دست‌مان بر نمی‌آید و ادامه می دهد: «چند وقت پیش با شماره‌یی که داشتیم تماس گرفتیم و گفتند پرونده زنیب هم‌چنان پیدا نشده و هیچ خبر جدیدی از آن نیست.»
گم شدن پرونده زینب جلالیان، از دیگر مسائل مشابهی است که در مورد زندانیان محکوم به اعدام اتفاق می‌افتد، پاشا جلالیان، برادر دیگر زینب نیز گفت: «من هیچ خبری از پرونده‌ی خواهرم ندارم، حتا وکیل‌ها هم نمی‌توانند پی‌گیر کار او باشند.»
او افزود: «تا کنون دو وکیل برای او گرفته‌ایم که بعد از مراجعه‌ی آن‌ها به دادگاه، پرونده در اختیار آن‌ها قرار نگرفت و آن‌ها هم به ما گفتند که کاری از دست‌شان بر نمی‌آید.»
پاشا جلالیان به انتقاد از وکلا و فعالین حقوق بشر می‌گوید: «شما چرا کاری انجام نمی‌دهید؟ خیلی از شما تا به حال تماس گرفته و گفته‌اید کمک می‌کنیم، اما کاری نکرده‌اید. وکلا کاری نمی‌توانند بکنند. شما چراکاری نمی‌کنید؟ اگر این‌طور پیش برود حکم زینب اجرا می‌شود، و کاری از دست هیچ کس ساخته نیست. حکم‌اش تایید شده و اجرا می‌شود.»
روز گذشته نیز خلیل بهرامیان، وکیلی که قصد به دست گرفتن پرونده‌ی زینب جلالیان را داشت، به رهانا گفته بود: «من نتوانستم هیچ دسترسی به پرونده‌ی این زندانی کرد داشته باشم و در حال حاضر تنها کاری که از دست ما بر می‌آید، تما با دبیرکل سازمان ملل است تا از او بخواهیم به صورت مستقیم عمل کند.»
با این همه همچنان مشخص نیست زنیب جلالیان اکنون در چه وضعیتی است و پرونده او در چه مرحله‌ای قرار دارد.
پایان پیام

English Section

 Zeinab Jalalian letter to the international community before execution:  A Letter to the world’s Conscience
 To Human Rights Organizations:
I am a twenty-seven year Kurdish woman who has been sentenced to death by the Iranian Judiciary authority for my political activities. After I was given death sentence last year I appealed and my case was reviewed by the Iranian High Court. The High Court sustained the lower court’s decision.
I am under constant torture and humiliation. I was put on an orchestrated trial without a legal representation and after a few minutes I was sentenced to death. I don’t have a lawyer to defend me. The Court only dedicated a few minutes to my case. The Court told me that I was an “Enemy of God,” and in a short period of time all enemies of God would be hanged. All the judges in my trial voted for my execution.
I asked the Judge if I could say good-bye to my mother. He told me “shut up.” The Judge rejected my appeal and refused to let me to see my mother. Since I cannot defend myself, I ask all advocates and activists of human/women’s rights to campaign on my behalf and support me. I need your help.
Zaynab Jalalian
Translated by Kurdish National Congress of North America
26/11/2009 
================

Petitions

 
 
  petition Save Zeinab Jalalian (زینب جلالیان) from Execution 
 

:Links in English

  -Amesty International: Document - Iran: Halt executions of Kurdish and other political Amnesty International is calling on the Iranian authorities not to execute at ... including one woman – Zeynab Jalalian - who are on death row after their 
On 24 November 2008, prison guards entered Farzad Kamangar’s cell and reportedly beat him, threatened him with execution, and took him out of the cell
-Background Information: execution for involvement in/ Amnesty International:About twenty other Kurdish political prisoners, including two women, Shirin Alam Holi and Zeynab Jalalian, also await execution
Vokradio.com January 20, 2009
Street Journalist, March 13, 2010
RAHANA ,March 06, 2010 
Kurdish Pen 1/12/2010
Kurdistan Commentary, 29 Nov. 2009
Sep 13, 2009


Video:

 
 
  ************** 
 

 Facebook

 
 
 
 

 بخش فارسی

 
  به‌ سازمانهای حقوق بشر :

اسم من زینب جلالیان می باشد. من دختر 27 ساله‌ی کورد زندانی سیاسی ایران هستم حکم اعدام من از طرف شورای عالی دادگاه‌ انقلاب اسلامی تایید شده‌ است ، من بخاطر شکنجه‌ی زیاد در حال حاضر مریض ، و هیچ وکیلی ندارم که‌ از من دفاع کند محاکمه‌ی من فقط چند دقیقه‌ طول کشید و ان هم این بود که‌ دادگاه‌ به‌ من گفت تو دشمن خدا هستی و باید اعدام شوی من از حاکم خواستم که‌ پیش از اعدامم به‌ من اجازه‌ بدهد برای اخرین بار صدای مادرم و فامیلم را بشنوم حاکم از من خواست که‌ دهنم را ببندم و در خواست مرا رد کرد .


26/11/2009زینب جلالیان
  

فايل صوتي

 
-

لينك به زبان فارسي




  1. بیخبری از وضعیت زینب جلالیان یک محکوم به اعدام دیگر | رهانا



  2. کميته گزارشگران حقوق بشر - گزارشی در مورد وضعیت زینب جلالیان ...



  3. آینه روز » انتقال زینب جلالیان، زندانی محکوم به اعدام به مکانی نامعلوم



  4. مزدوران آگاهی چه بلایی بر سر زینب جلالیان آورده اند؟



  5. آخرين وضعیت زینب جلالیان، زندانی محکوم به اعدام



  6. زینب جلالیان” 27 ساله، اهل شهرستان ماکو واقع در آذربایجان غربی بهvokradio.com



  7. بالاترین - موضوع داغ: زینب جلالیان، دختر بی پناه ایران، در آستانه ..26 نوامبر 2009

  8. آخرين وضعیت زینب جلالیان، زندانی محکوم به اعدام


  9. gooya news :: politics : انتقال زينب جلاليان، زندانی محکوم به ...



  10. Shahrzad News: ناپدید شدن زینب جلالیان، زندانی سیاسی محکوم به اعدام



  11. زینب جلالیان - ویکیپدیا

 

Kurdi Kirmanji


bo rèkxrawa mafè mrova ra,

Navè min Zeinab Jalalian es 27 salime u  keça kurdame.  zindaniya siyasi le zindana iranèda me,hokmè sè dare dana min le layè dewleta iranè mehkema $ore$a blind hate sepandin,es vè gavè $u bona lèdan u qotane u E$kence gelek es nesaxim,mn chi parèzer ninn berevaniyè sh min bken,es d... xwazm bo we bèjim mehkema min btnè chend deqiqe bon, hakmi kote min to dojmna xodèy dè hèye sè dare dan,eve hemi naveroka mehkema min bo.tshtè mn xwasti sh hakmi ko derfetekè b dete mn bes gohdariya dengè dayka xo bkem pe$ ke men idam bken. le hakim gote min devè xo bgre u daxwaziya mn b chih ne ina!!!!
Zeinab Jalalian
26/11/2009

به شي كوردي

بۆ ڕیکخراوه‌کانی مافی مروف

ناوی من زینب جڵاڵیانه‌

من کچه‌ کوردیکی 27 ساله‌م که‌ له‌ ئیراندا زیندانی سیاسیم و له‌ لایه‌ن دادگای بالای شورشی ئیسلامی ئیرانه‌وه‌ حوکمی له‌ سیداره‌ دانم بو ده‌ر چوه‌ ، من له‌ به‌ر ئازار و ئه‌شکنجه‌ی زور وه‌زعی جسمیم باش نیه‌ و زور نه‌خوشم و وه‌کیلم نیه‌ و ریگام پی نادن وه‌کیلیش بگرم ، محاکه‌مه‌ی من ته‌نها چه‌ند ده‌قه‌ خایاند و قازي دادگاه‌ ته‌نها ئه‌وه‌ی پی وه‌تم که‌ تو دوژمنی خودایت و ده‌بیت له‌سیداره‌ بدریت و به‌ زوترین کات ئه‌و حوکمه‌ جی به‌ جی ده‌کریت ، من داوام کرد له‌ قازي دادگاه‌ که‌ بو ئاخرین جار با گویم له‌ده‌نگی دایکم و خزمه‌کانم بیت بلام قازي دادگاه‌ پێ وه‌تم ده‌مت داخه‌ . 
زینب جڵاڵیان 
 
 

لينكي به شي كوردي

-ژوانگهی ژنی كورد سوره یا فه لاح

-NeteweHelwesta/Daxwaza Amnesty International ji cîhanê: nameyên protestoyê ji bo azadiya mehkûmên kurd bişînin!

 
 
 
 

Pictures:

 
zeineb-jalalian.jpg
zeineb-jalalian_02.jpg
zainb_jalalian_4.jpg
 zainab_jalalian_05.jpg
 
zainab_jalillian_01.jpg
=============


==============
=========
===
=

free stats