جمعه، شهریور ۳۱، ۱۳۹۱

عصر سوزاندن جردانو برونو به پایان رسیده-چند نکته پیرامون کمپین علیه شادی صدر

چند نکته پیرامون کمپین علیه شادی صدر
عصر سوزاندن جردانو برونو به پایان رسیده
 ثریا فلاح 
 این روزها جنگ سرد میان قطبهای مختلف فکری در دنیای مجازی اینترنت به افراط کشیده شده است. فرصت و مکانی تا آسمان لایتناهی که بسیاری بدون اینکه به حدود و ثغور حریمهای هوایی و زمینی و دیوار همسایه توجه کنند دست به جنگهای تن به تن و گاهآ به میهمانی‌های ناخواسته می‌زنند. دنیای بسیاری از روشنفکران را دنیای مجازی فیس بووک و گوگل پلاس و آنلاین‌ها پر کرده است یا بهتر است بگویم دنیای مجازی مملو از روشنفکران ایرانی است که تنها سر زدن به هوم فیس بووک روز و نیمی مرخصی می‌خواهد. روشنفکران ما گروه‌های غیر قابل تعریفی را در بر می‌گیرند. از راست راست تا چپ چپ. از آنها که بر گرفته از آموزه‌های نظام حاکمی که در آن بزرگ شده‌اند تا آنها که مانند بچه‌های ناقلا سر از آموزه‌ها باز زده‌اند. در این میدان گلفروشی فیس بووک در شهر ایرانی‌ها زنی را به پای چوبه دار می‌برند که به دست دشمن آنان بارها پشت میله‌های آهنین را به خاطر دفاع از همه ما تجربه کرده است. هیزم جمع می‌کنند و آتش به پا می‌کنند که زنی خیانت‌کار دست از مام وطن شسته و به دفاع از حق دیگران! پرداخته است. راستی که فکر می‌کنم اگر این دنیای کذایی و مجازی به حقیقت ایران بود در میدان شهر آتشی از هیزم‌هایشان برای به آتش کشیدن جردانو برونوی مونث به پا می‌کردند. شادی صدر چه حقایق تلخی را به روی صفحه بی‌رنگ اینترنت آورد؟ آنچه که بسیاری، حتی پدر بیمار من از بیان آن پروا دارند و خود را در زیر نگرانی ناشی از حمله‌های مردمی زخم‌خورده و آماده جنگ و همیشه در صحنه پنهان می‌کنند که اینگونه عده‌ای بر آشفته و سینه چاک در برابر او قد علم کرده‌اند؟ با اینکه وکیل و حقوقدان برجسته و شجاع ایرانی خانم شادی صدر نیازی به وکیل مدافع ندارد لازم دیدم به عنوان یک فعال حقوق بشر که تجربه‌های مشترکی مانند فعالیت در فضای ایران، کار چاپ و نشر ، زندان ، دفاع از زندانیان سیاسی، و ... با ایشان و بسیاری از ایرانیان دیگر دارم و از نزدیک می‌شناسمش دست به قلم ببرم. تعجب نکنید اگر در مقابل دهها جمله توهین‌آمیز افرادی که آگاهان و فعالان سیاسی‌شان می‌پنداشتم و کسانی که در ایمیل گروههای گوگل و یاهو که بعد از جنبش «رأی من کجاست» پدید آمدند به اقتضای وضعیت سیاسی ایران در کنار هم قرارگرفته‌ایم و هیچ سنخیتی از زاویه دیدگاه و اهمیت به آرای عمومی‌ با هم نداریم حتی تحمل شنیدن جمله‌ای در زمینه رد ایده‌های شوینیستی شان ندارند تنها به همکاری برای بیانیه گروهی از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران کورد و حامیان آنان خطاب به مبارزین حق‌طلب ایرانی(۱) بسنده کردم و امروز معترض به برخوردها و ضدیتهای غیردوستانه و گاهاً دشمنانه دوستان و دوستان بالقوه هستم که علیه ایشان دست به صفحه پردازی و امضا و ... کرده‌اند.(۲) اگر اینها همانهایی هستند که از مردم ایران که دنبال حق رأی خود به خیابانها ریختند هستند، لابد وقتی‌ زمان رای کردها برای خودمختاری یا حق تعیین سرنوشتشان برسد آنها را خاک و خاشاک می‌نامند، و در مقابل آن با همان خشمی که جمهوری اسلامی فرزندان آگاه و جوان و هشیار ما را کشت دست به کشتار می‌زنند. چنانکه امروز دست به کشتار سیاسی شادی صدر زده‌اند. مگر در نقد خطابه و نامه‌هایی که با عجله هر چه تمام‌تر بر وبسایت‌های مختلف درج شدند و «بیانیه‌های جمعی» امضا شده که سنجیده و ناسنجیده بر روی وبسایتها گذاشته شدند سخن از تبعات دموکراسی چه خطای فاحشی است که عده‌ای را این‌چنین برآشفته کرد؟ در اینجا نمی‌خواهم به مبحث و مقوله غیر پیچیده حق تعیین سرنوشت، فدرالیسم و... و مباحث پیچیده پس از امضا توافقنامه و همپيانى مشترك ميان حزب دمكرات كردستان ايران و حزب كومله انقلابى زحمتكشان ايران ۲۱ ماه آگوست پیش آمدهبپردازم.(۳) تنها روی سخنم با کسانی است که به حمله و سخنان غیرعلمی و رکیک اخلاقی علیه خانم صدر یا هر کس دیگر که صدای دادخواهی دیگران هستند دست می‌زنند. مباحث جدید همیشه در مرحله اول دشمنانی سرسخت می‌تراشد. صفی از آنان که خواهان حفظ ایده‌های موجود هستند. قطاری که در حال حرکت است لاجرم در مسیر خود با سنگ رهگذران بر تنه محکم خود روبرو می‌شود. من از حمله به خانم صدر یا دوستان غیر کردم که پس از آشنایی با دیسکورسهای جدید بین‌المللی از فضای بسته کشور به گستره‌ای بزرگتر با افقهای بیکران می‌پیوندند و یا کردهایی که همیشه با پیش کشیدن مسائل جدید و سکولار سبب خشم گروه زیادی می‌شوند نگران نیستم. برایم جدید نیست. کردها از همان ابتدای انقلاب گفتند سیاست و دین را بایست از هم تفکیک کرد و نبایست تنها گزینه پیش روی ما یک حکومت دینی باشد، به آنان حمله کردن و کشتندشان، گفتند باید تقسیم قوا کرد و تقسیم ثروت آنهم از طریق دادن حق خودمختاری ممکن است گرفتند و اعدامشان کردند و هرکس حتی به سوزاندن تعمدی دشتها و درختها اعتراص کرد یا به بیماری ایدز و مبارزه با آن اعتراض کرد زندان رفت. اکنون هنوز قدرتی به دست فیس بووک‌نشین‌ها داده نشده و هنوز تبعیدیان تبعیدنخواسته در جستجوی هویت تبعیدیان خود خواسته هستند که برای خود قدرت خط قرمزکشیدن بر کسی که به خاطر حق مادر و خواهر آنان بارها زندان رفت و بارها جایزه‌های بین‌المللی دریافت کرد و برای ما افتخار آفرید را به خود می‌دهند آنهم به خاطر آموزش دموکراسی و تبعات آن. نگرانی من از این روست که کسانی‌ که به جای مبارزه با سیستمی‌ که گوی سبقت را در نقض حقوق بشر در جهان ربوده است تیغ شمشیر خود، وقت و انرژی خود را برای مقابله با کسانی‌ که با آگاهی‌ خود به اطلاع‌رسانی و آموزش دست می‌زنند صرف ‌کنند. نگرانی من از این‌همه بی‌تابی و عدم تحمل تاریخی است. نگرانی من از این است که به آن دسته تاریخی بپیوندند که همیشه در مقابل پیشرفتهای اجتماعی ایستاده‌اند، در مقابل حق رای زنان، در مقابل پدید آمدن دولت - ملتهای جدید در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی‌، در مقابل حق ازدواج دگرباشان ، در مقابل برهنگی زنان و صدای دادخواهی زنان. نگرانی من از این است که امروز به دایرکتور عدالت برای ایران حمله می‌کنند، به احزابی که جدای از اینکه قبولشان داشته باشم یا ردشان کنم در دل ملت کرد هستند حمله می‌کنند ، به بهایی و کلیمی و کرد و عرب حمله می‌کنند و ترک را به سخره می‌گیرند و به دگرباش اواخواهر می‌گویند فردای قیامت که همه به پا خاستند و به جبر تاریخ جاها عوض شد، چه می‌کنند؟ جاذبه‌ها و دافعه‌های سیاسی اخلاقیات سیاسی و اتیک در کار اکتیویسم مسئله پیچیده‌ای است که نیاز به آگاهی دارد. حمله به فعال حقوق بشر و وکیل برجسته ایرانی عملی است مغایر آزادی بیان عقاید فردیی که ممکن است در چارچوب انتخاب بسیاری دیگر نگنجد. اما چرا ما یاد گرفته‌ایم آنچه در چارچوب عقاید و انتخاب ما نیست از کوره به درمان کند و تحملش نکنیم؟ همه چیز درست و خوب است اگر من قبولش داشته باشم!! استادی داشتم که سینولوژیست (sinologist) بود و واحد سیاست و حکومت در چین را درس می‌داد می‌گفت پنج سال در چین زندگی کرده و آموخته است که دموکراسی مبحث بسیار خوبی است و او هم بایست سر کلاس آن را رعایت کند اما این‌ور میز! نکته اصلی در همین جاست وقتی بسیاری از افراد و شخصیتها و گروهها شروع به نامه و خطابه و امضای اطلاعیه کردند دموکراسی را قبول داشتند اما آن‌ور میزی که خودشان نشسته‌اند، برای برخی که اصلا سخن از چیزی غیر از آنچه آنان قبول دارند به معنای کرنش (۴) در مقابل قاتلان قصر فیروزه(۵) و سلاخان هزاران زندانی ۶۷ است. در آموزشهای توسعه و رشد کودک همیشه این مسئله مورد بحث است که تبلیغات از جانب قدرت حاکم و جامعه حتی اگر در آن لحظه تاثیر نگذارد برای همیشه اثرات خود را بر جا می‌گذارد. این مصداق آموزه‌های خدا شاه میهن و ... و آموزش درس امت واحد در دو سیستم حاکم بر ایران در سه‌ نسل اخیر در ایران است و برای حل و گذر از این دیدگاهها نمی‌توان به سزارین دست زد. مگر نه اینکه سیاست هم علم است که نیاز به مطالعه و بررسی دارد؟ با این وصف من با بسیاری از دوستان ساکن در ایران در تماس هستم، تا شروع این ماجرا هم همیشه فکر می‌کردم که ما روشنفکران خارج نشین هستیم که خوراک سیاسی و تئوریکی داخل را تامین می‌کنیم و ایران غالباً سوژه‌های ما برای نوشتن، دفاع از زندانیان و شناختن فضای داخل کشور است. اما امروز می‌بینم بسیاری از روشنفکران و آنان که در ایران نشسته‌اند به سرعت بیشتری پیشرفتها و عقلانیت را قبول کردند. نمونه‌اش را دیدیم وقتی برای آزادی خود بی‌ترس و مهابا به خیابان ریختند و اکنون هم در خیابانهای مجازی در کنار ما حضور دارند. نگرانی و ترس دوستان را می‌فهمم. این اتفاق وقتی‌ فرزندان از خانواده‌های گسترده جدا می‌شدند و می‌شوند می‌افتد. مادر ، پدر، و حتی نامادری و ناپدری عصبانی‌ می‌شدند و فکر می‌کردند بایست با هم زندگی‌ کنند. این تفکر برگرفته از دیدگاهی حفظ خانواده‌ی گسترده است و به آزادی و آسایش افراد عضو خانواده اهمیت نمی‌دهد. و نسبت به تشکیل خانواده‌های جدید هسته‌ای که خود پایگاهی برای خانواده بزرگتر می‌شدند لاقید است. وقتی‌ دخترم ترمینولوژی‌های جدید را وارد خانه می‌کرد؛ سّگ گرفت، دوست پسر گرفت و به ما معرفی‌ کرد، و بسیاری عقاید جدید دیگر را بیان کرد و هنگامی از خانه بیرون رفت در ابتدا همه چیز سوال بود یا بر سر شوق می‌‌آمدیم یا بر آشفته ،چنانکه پدر و مادر ما برآشفتند. بر آشفتگی امری است فردی و قابل‌حل و نیاز به تآمل و تحمل دارد. و اما برای حل سوالی‌ که در ذهن خواننده مقاله‌های من ایجاد می‌شود، قبل از اینکه بر آشفته شوید و عصبانی‌ و اگر می‌خواهید آن سوال کلیشه‌ای و همیشگی‌ را از من بپرسید که به نوعی توهین و افترا و انگ و برچسب بدل شده است که آیا تجزیه طلب هستم یا نه، باید بگویم که من تصمیم گیرنده ۴۰ میلیون کرد در جهان نیستم، و برای ۱۱ میلیون کرد ساکن ایران هم تعیین تکلیف نمی‌کنم. به انتخابات آزاد معتقدم و به سیستمی‌ فدرالی که در آن تقسیم ثروت و قوا بین مرکز و مناطق دور افتاده یکسان است، تصمیم با ساکنان و مردمی است که هرگز از آن سیستمهایی که بر سرشان حاکم بوده خوشی ندیده و دایم مورد شکنجه قرار گرفته‌اند، تصمیم با آنها و حق رای آنان است. و اما خانم شادی صدر پندی از گاندی: ...اگر روزی دشمن پیدا كردی، بدان در 
رسیدن به هدفت موفق بوده‌ای.
--------------------------------------------------------

http://www.vokradio.com/content/view/1603/63/ 1) 
https://www.facebook.com/events/353256111424870/ 2)
 http://www.vokradio.com/content/view/1598/25/ 3) 
۴) اشاره به آقای فروزنده در برنامه اندیشه و اعلام آمادگی برای کرنش در مقابل جمهوری اسلامی
 ۵) اقتباس از اسم کتاب رویا حکاکیان مقاله شادی صدر برای کسانی که آن را مطالعه نکرده اند http://news.gooya.com/politics/archives/2012/09/147014.php 
------------------------------------------------------------------------------------------ 



بیانیه گروهی ازفعالان سیاسی،روزنامه نگاران کورد وحامیان آنان خطاب بە مبارزین حق طلب ایرانی
چاپارسال به دوست


vokradio, Los Angeles, California, USA   
بیانیه گروهی از فعالان سیاسی ، فعالان مدنی ، مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران کورد و حامیان آنان  :  
خطاب بە مبارزین حق طلب ایرانی !  
  دوشنبه ۱۰ ماه اکتبر ۲۰۱۲
کوردستان، سرزمینی کە صدها سال است بە رزم آوردگاهی میان دو جبهەی آزادیخواهی و سلطەطلبی تبدیل شدە است، دیر زمانیست کە ندای حق طلبی، آزادیخواهی و مبارزە برای کسب حقوق خود و دیگر ملل را سردادە است. تاریخ معاصر این سرزمین و آن بخش از آن کە قطعەایی شدە از موزایک فرش کشوری کە امروز ایرانش می خوانیم گواە حق طلبی و تظلم خواهی ملتی است کە بە درازای حیات سیاسی معاصر ایران حقوق اساسیش مورد اجحاف و ظلم مضاعف و چند گانە قرار گرفتە است. در مسیر مبارزە فرسایشی با دژخیمان و در راە نفی تمامیت خواهی مرکزنشینان چە بسیار سالها کە یک تنە و با تمام توان ایستادیم و برومندترین و رشیدترین فرزندانمان را فدای مبارزە در راە آزادی و البتە خدمت در راه بیداری وجدانهای خفتە کردەایم.iran_ethnic_groups_629.gif
قدمت تحزب و مبارزە ارگانیک و تشکل یافتە و جامعەای پویا با دهها رادمرد و شیر زن مبارز در بند و در انتظار اجرای احکام سنگین و ظالمانە در خطەی کردستان، برآمدی از این تاریخ و گواهی بر این مدعا است.
اخیرا، پس از انتشار توافقنامەای ما بین دو حزب با سابقەی کردستانی، شاهد انتشار تعداد قابل توجهی از بیانات مکتوب و شفاهی، کە البتە برخی از آنها تا حد دشنامنامە تنزل یافتە بود، از جانب کسانی بودیم کە خود را مدافع یکپارچگی ایران میدانند. مدافعانی کە طریق خود را از مسیر نفی حقوق ابتدایی ملل تحت ستم ساکن در ایران می جویند. این فرافکنی‌ها و واکنش‌های بە دور از هر گونە تعقل سیاسی زمانی بیشتر ماهیت دیکتاتورمنشانە خود را نشان میدهد کە نە در این توافقنامە و نە در تاریخ سیاسی این دو حزب از بدو تشکیل تا کنون حتی یکبار نیز از تجزیە کردستان از ایران بحثی بە میان نیامدە است. آنچە این دو حزب در مفاد توافقنامە خود بە آن اشارە کردەاند جمع بندی است از حداقل خواستهای ملت کورد در ایران.
  اصرار ملت کورد بر احقاق حقوقش و از آن جملە، '' حق تعیین سرنوشت خود'' بە مانند یکی از ابتدایترین این حقوق امری است کە در فرهنگ سیاسی- مبارزاتیمان، کە مورد شناخت طیفهایی از مبارزین ایرانی است، چندان تازگی ندارد. در حداقل زمان یادآوری این مهم برای اذهان عمومی ایرانیان لازم است اشارە شود کە از بدو تولد شوم حکومت اسلامی ایران تا کنون حق تعیین سرنوشت در اشکال متعدد آن شعار و خواستی بودە است کە نیروهای سیاسی و افکار عمومی کردستان آنرا از جملەی بالاترین و محوریترین خواستهای خود قرار دادە و خواستار شدەاند.
حق تعیین سرنوشت ملل از جملەی حقوق جهان‌شمولی است کە نە ابداع ملت کورد است و نە ما اولین ملتی هستیم کە طلبش می کنیم. اگر چە بە مانند یک ملت دیر زمانی است از اعمال این حق محروم ماندە و در راه دستیابی بە آن بسیار هزینەهای معنوی و مادی پرداخت کردەایم. بە گواە تاریخ و مشی مبارزاتیمان در اینراە گرفتار دگم اندیشی واکنشگرایانە نشدەایم و جز طریق اعتدال و طلب حق پای در وادی شونیزم و فاشیزم ننهادیم. ما بە مانند ملتی مظلوم و رنجدیدە پیشگام مبارزەایی شدەایم کە کمترین برکت آن روشن نگاە داشتن مشعل دمکراسی خواهی و مبارزە در راه احقاق حقوق ملل ساکن در ایران بودە است. مبارزەایی کە اگر با واقع بینی و مصلحت اندیشی ملت حاکم کنونی همراە شود امید آن خواهد رفت کە در قالب اتحادی آرزومندانە چارچوب جغرافیای کنونی ایران حفظ و اقتدار و سرافرازی بر آن مستولی شود.
فرصتی دست دادە تا بار دیگر پاسخهای ناعقلانی عدەای را بهانە قرار دادە و بیم و امیدهایمان را دوبارە بە گوشتان برسانیم. امیدواریم کە این معدود امکانهای باقیماندە جواب دادە و عداوت، دشنامگویی عدەایی، مسببات خیر را فراهم کند! پیشنهاد دو حزب کردستان مبنی بر برقراری سیستمی فدرال بر اساس مولفەهای جغرافیایی- ملی، پیشنهادی است منصفانە کە اگر کسی با واقعیات موجود ایران امروز آشنا باشد نە تنها حاضر بە مقابلە با بیاننامەی این احزاب نخواهد شد بلکە تلاش آنها را ارج خواهد نهاد کە در غیر این صورت مسیر تندخویی کە بعضی از بە اصطلاح سیاسیون در برگرفتەاند راهی جز انتخاب گزینەی استقلال باقی نخواهد گذاشت.

ما امضاء کنندگان این مکتوب بە مانند برآمدگانی از طیفهای متعدد سیاسی و فکری در کردستان موجود در چارچوب جغرافیایی ایران بنا بە احساس تعهدمان در قبال حقوق و ارزشهای انسانی و با توجە بە حساسیتهای جهانی و منطقەای در این برهە از تاریخ، خود را ملزم بە انتشار این بیانیە دانستە و امیدواریم کە این امر موجبات التزام و روشنگری را برای همەی کسانیکە امنیت و رفاە خود را بە درستی در گرو امنیت و رفاە جمعی ملل ایران زمین یافتەاند، فراهم کند.

بخش نخست اسامی امضاء کنندگان:

دکتر فریدون مرادی- فعال سیاسی
دکتر گلمراد مرادی- محقق، نویسنده و فعال حقوق بشر
ثریا فلاح , محقق، نویسنده  فعال حقوق بشر
دکتر آزاد مرادیان , محقق، فعال سیاسی و حقوق بشر
شهلا دباغی, فعال سیاسی و حقوق بشر
فرخ مهری- فعال سیاسی
عرفان رهنمون- فعال سیاسی
سیروس ملکوتی, فعال سیاسی و حقوق بشر
مژدە حیدری بیارناسن- معلم
علی منظمی- فعال سیاسی
چیا قادری- فعال سیاسی
خسرو محمدی- فعال سیاسی
جلال علیمرادی- فعال سیاسی
جمال جوانمیری- فعال سیاسی و روزنامەنگار
شورش گلکار- فعال سیاسی و مترجم
شکوفە قبادی- فعال سیاسی و حقوق بشر
کاوە جوانمرد- روزنامەنگار
بهزاد خوشحالی- نویسندە و فعال مدنی
جمیل احمدی- فعال سیاسی
رحمان امیری- فعال دانشجویی
فرهاد اکبری- مترجم و فعال سیاسی
لیلا سیمایی- نویسنده‌ و فعال فمنیستی
ناصر جوانمیری- تصویر بردار و فعال سیاسی
روژین شریفی
سحر دیناورد
مسعود مناف- روزنامە نگار
آسو صالح
گلاله کمانگر- منتقد
مجید حقی- فعال سیاسی، سردبیر شبکه اجتماعی mydia24
سوسن محمدخانی غیاثوند- خبرنگار
ریبوار قهرمانی
ئازاد کوردی- روزنامەنگار و فعال سیاسی
رویا حسینی- فعال مدنی و مترجم
مهین شکرالەپور- فعال حقوق بشر
الهام چایچی- فعال حقوق زنان
کاووس عزیزی- فعال سیاسی
بهرام سلطان‌پناه
علی نیک روش- فعال سیاسی
عارف نادری- فعال سیاسی

کسانیکە تمایل بە امضاء این بیانیە دارند. می توانند با آدرس ایمیل sarbaziwen@gmail.com با ما تماس گرفتە و مشخصات خود را ارسال کنند.

‌ • نویسنده:بیانیە جمعی
Source:brwska.net

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

+ ده توانن ئه م رادوي ه گوي به ده ن تكايه له سه ر وينه ي رادوي كه كليك كه ن  
+ براي شنيدن برنامه هاي راديو  روي تصوير راديو كليك كنيد  
 vokradio.jpg

free stats   
Listen 2 vokradio at http://vokradio.listen2myradio.com

چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۱

آهنگ با گلوی بریده دعا کن از امید رفیع زاده و ثریا فلاح گرامیداشت و یادبود جان باختگان قتل عام سیاسی سال 1367



آین آهنگ  برای گرامیداشت و یادبود جان باختگان قتل عام سیاسی سال 67 در ایران ساخته شده است. این اثر به مادران خاوران ،مادران عزادار ایران و مادران فرزندان گمنامی که در زندانهای شهرستانها هرگز کسی از آنان خبری نیافت نقدیم می شود
صدای دادخواهی آنان باشیم
سم آهنگ :با گلوی بریده دعا کن ا
سراینده بخش انگلیسی : امید رفیع زاده
سراینده اشعارو خواننده بخش کردی : ثریا فلاح
ترجمه اشعاربه زبانهای فارسی و انگلیسی  :کلارا مرادیان و ثریا فلاح
آهنگساز و تنظیم کننده و خوانند ه رپ: امید رفیع زاده

Name of the song: Pray through a slit throat
Singer and lyrist: Omeed Rafizadeh
In 88
I saw acid drip down a woman’s face
In 88
They strung us up and watched us hang
In 88
All our history was erased
And they opened up our skulls and they ate, and ate and ate
and….
I defied god broke the holy law broke em all from the gallows I fall and you fall
Our torture wounds split, we lost our wits, in this crowded prison cell there’s no room to sit,
In the interrogation room, to god we submit,
But it’s hard to say a prayer when our throats are slit
Yes I admit
I read the newspaper
Sorry never meant to forsake our savior
Tell me dear brother will I die now or will I die later?
Will I die now or will I die later?
 ترجمه بخش انگلیسی با صدای امید رفیع زاده
سال ۶۷
دیدم روی صورت یک زن اسید پاشیدند
سال ۶۷
آنان ما را با طناب بستند و ما را به هنگام بر دار شدن تماشا کردند
سال ۶۷
تمام تاریخمان را پاک کردند
آنها دست به باز کردن جمجمه ما زدند و آنها خوردند و خوردند و خوردند و ....
من قانون مقدس وخدا  را به مبارزه طلبیدم ،از لحظه ایستادن بر چوبه دار تا بر دار شدن  
زخم شکنجه مان پاره شد ،عقلمان را از دست دادیم ،آخرتوی این زندان شلوغ و پر جایی برای نشستن نیست
در اطاق تفتیش وادار به توبه شدیم
اما چگونه با گلوی بریده می توان دعا کرد!
بله من اعتراف می کنم
که روزنامه خواندم
با عرض پوزش منظورم رها کردن ناجیتان نبود
برادرم بگو الان می میرم یا بعد
امروز یا فردا؟؟


ترجمه بخش کردی با صدای ثریا فلاح

نه پرنده ای
 نه درختی
****
دمپایی ها،
کفشهای پاره،
لباسها بدون صاحب ماندند
جلوی رویت
روی هم انبارشدند
*****
بدنهای خسته
پشت درهای بسته
ساعتها را برداشتند
تلویزیونها را از بندها بیرون بردند
وحشت مرگ حاکم شد
تب زنده ماندن..
**************
"آری یا نه"
تنها و تنها
یک جواب
مرگ یا زندگی
****
صفی از رفقا و یاران
به درون اطاقهای مرگ فرستاده شدند
نه چشمی آن را دید و
نه چشمی و نه عینکی به جا ماند
نه پرنده ای نه درختی
****************
نه گوری نه سنگ قبری
خاورستان را درهم شکستند
...
مانند آفتاب بودند در تاریکی
به مانند هزاران ستاره در آسمان


یکشنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۹۱

گفتگوی سارا روشن از رادیو زمانه با ثریا فلاح در رابطه با پروژه کمپین جهانی ضد تجاوز جنسی

گفتگوی سارا روشن از رادیو زمانه با ثریا فلاح در رابطه با
 پروژه کمپین جهانی ضد تجاوز جنسی و آهنگ مشترک ثریا فلاح و امید رفیع زاده
 .برای شنیدن گفتگو به لینک زیر مراجعه کنید.

http://radiozamaneh.com/radioprogram/2012/08/31/19009
۲۱:۳۵ ترانه «سلاح و زهدان» برای کارزار جهانی ضد تجاوز جنسی؛ گفتگو با ثریا فلاح،




---------------------------------------------
ابتکار “ کارزار جهانی‌ ضّد تجاوز جنسی “ آهنگی برای تعهدبه“ کمپین جهانی‌ ضّد تجاوز جنسی"
07/09/2012

ثریا فلاحگزارشهای تکاندهنده از تجاوز جنسی به زنان در مناطق بحرانی و آشفته همیشه بخشی از اخباری است که غالبا به علل زیادی از جمله تابوهای اجتماعی و قوانین بین المللی  با سانسور روبرو میشود. متاسفانه این حربه غیر انسانی به صورت یک سلاح مورد استفاده قرار میگیرد. تاتیرات غیر قابل جبران ان بر روی زنان و دختران گاها برای تمام عمرشان ادامه دارد. سالهاست که گروهها و سازمانهای مختلف علیه ان دست به اعتراض زده اند اما هرگز صدها صدا با همدیگر به یک حرکت جسورانه دست نزدند. حرکتی که رنگ و بوی ضد جنگ ان همه دیدگاهها را بدون حذف این و ان در نظر بگیرد. اما امسال در تاریخ 6 ماه مه‌  با همکاریی که در سطح جهانی بین برندگان جایزه نوبل صلح و بیش از 400 سازمان و گروه بین المللی و افراد صورت گرفت یک کارزار جهانی‌ ضّد تجاوز جنسی‌  به وجود آمد. این بار تحت عنوان کارزار جهانی ضد تجاوز جنسی در مناطق کشمکش زا و جنگی. این سازمان ها و افراد در سراسر جهان به گونه ای خستگی ناپذیربه تقویت صدای بازماندگان و توقف تجاوز به عنف از طریق ایجاد این کارزار بین المللی برای توقف تجاوز و خشونت جنسی در مناطق کشمکش زا و جنگی  مردم را برای تغییر، متحد ، قدرتمند و هماهنگ می سازد.
کمپین در رابطه با چگونگی شروع به کارش می گوید راه اندازی کارزار بین المللی برای متوقف کردن تجاوز جنسی و خشونت بلاخص در مناطق ناآرام، جنگ ‌زده و پر از کشمکش سازمانها و افراد را هماهنگ و با هم متحد می‌کند.این کمپین معتقد است که با هم میتوانیم برای جلوگیری از پدیده تجاوز به هنگام کشمکش و جنگ ،حمایت از غیر نظامیان و  بازماندگان تجاوز به عنف، تاثیر مشخص و رهبرانه سیاسی بگذاریم.کمپین خواستار عدالت برای همه و  تعقیب قانونی‌ مسئولین این جنایت هاست.
کارزار بین المللی ضد تجاوز جنسی در رهبری فوری و جسورانه سیاسی برای جلوگیری از تجاوز جنسی در جنگ ،تقاضا برای حفاظت از غیرنظامیان و بازماندگان تجاوز، خواستار عدالت برای همه از جمله تعقیب موثر کسانی که مسئول فجایع هستند می باشد. این سه رکن کارزار پیشگیری، حفاظت، پیگرد قانونی قرار سیگنال یک تلاش جامع برای جلوگیری از تجاوز به عنف در مناطق جنگ ‌زده و پر از کشمکش است.
کمپین معتقد است که تلاش های متحد می تواند بزرگترین تاثیر را در کوتاه ترین  زمان ایجاد کند . مردان و زنان هردو در این کمپین کار میکنند. مردانی که پسرانشان را آموزش میدهند که با این پدیده دهشتناک مقابله کنند. 



"گزارشهای تکاندهنده از تجاوز جنسی به زنان در مناطق بحرانی و آشفته همیشه بخشی از اخباری است که غالبا به علل زیادی از جمله تابوهای اجتماعی و قوانین بین المللی  با سانسور روبرو میشود. متاسفانه این حربه غیر انسانی به صورت یک سلاح مورد استفاده قرار میگیرد. تاتیرات غیر قابل جبران ان بر روی زنان و دختران گاها برای تمام عمرشان ادامه دارد"

از آنجایی که به عنوان یک زن کًرد از یک منطقه پر از کشمکش و جنگ خیز می‌آیم شاهد همیشگی  پدیده خشونت دولتی در مناطق کردنشین توسط نظامیان هستم.  برخورد با آحاد دهشتناک و تاثیرات غیر قابل جبران آن بر روی زنان مرا واداشت تا با   "  کارزار جهانی‌ ضّد تجاوز جنسی " همکاری کنم. به همین منظور همراه امید رفیع زاده آهنگی ساختیم و به کمپین تقدیم کردیم. اسم این آهنگ"  سلاح وزهدان ”است . برای من همه  جنسی بودن این کمپین بسیار مهم است .  من به این کارزار پیوستم و در پیام خود به دوزبان انگلیسی و کردی  نوشتم که: من تعهد می‌کنم که با هرگونه خشونت علیه  زنان و تجاوز جنشی در منطق جنگی و پر از کشمکش  مبارزه کنم و صدای زنان باشم.
برای حمایت از این حرکت جسورانه به این کارزار بپیوندید. دوستان خود را تشویق کنید و خود را جزو این کمپین بدانید.
برای شنیدن آهنگ و دیدن ویدیو کوتاه و اشعار ترانه  لطفا این لینک را کلیک کنید
 http://miadgahezanekord.blogspot.com/2012/08/blog-post_18.html
http://www.youtube.com/watch?v=8QI2Letsa0Y&feature=player_embedded

منبع