جمعه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۳

به بهانه قتل غیر انسانی دنیا

candle vigil light for Dunya 

به بهانه قتل غیر انسانی دنیا

ثریا فلاح

دنیااسم دختر نونهالی است که هنوز بایست با عروسکهایش بازی می کرد. او طبق کنوانسیون حقوق کودک یک کودک محسوب می شود.دختری که در کودکی به اجبار ازدواج کرد؛در کودکی طلاق گرفت ؛در کودکی به زور به یک ازدواج اجباری دیگر انهم به عنوان همسر دوم تن در دادو به زور از دنیا رفت. فاجعه کشتن او توسط شوهرش شدت عصبانیت همه ما زنان و مردان عاشق زندگی و برابری را برانگیخته. این نوع کشتن او به بهانه و نام شرف را کمی بیشتر مورد بررسی قرار دهیم و با آن در افتیم. داستان مرگ اینچنینی در خاورمیانه تازه نیست اما به این معنا نیست که بایست بگذاریم کهنه هم شود.

ریشه‌های قتل ناموسی 

قتل ناموسی یک عمل قبیله‌ای است که ریشه در سیستم پدرسالاری دارد. برخی از مردم شناسان معتقدند سیستم پدر سالاری با فئو دالیسم شروع شده؛ زمانی که مرد برای ادامه حیات بایست به کشت و کار زمین می پرداخت، زن نیز به صورت یکی از اموال او درآمد. بعد‌ها در جهت ساخت فرم و مقررات شروع به کنترل آزادی و حکمرانی بر بدن و خشونت علیه زن کردند.

در سیستم مرد سالاری مرد تصمیم گیرنده ارزشهاو فرم‌های اجتماعی، که همه مجبور به رعایت آن هستند، می باشد. آنها در باره ارزشهای اجتماعی تصمیم می گیرند و تعیین کننده خوب و بد و تعیین کننده مجازات هستند. این فرم‌ها غالبا در جهت انتفاع مردان است.

در سیستم قبیله‌ای مناطق ایران و عراق چند کشور اسلامی دیگر برای مثال اعمال عرفی مانند عوض کردن عروس (زن به زن)، ازدواج اجباری و چند همسری به نفع مردان صورت می گیرد و زن را به مثابه یک کالا و یکی از وسایل جامعه زراعی و فئودالی تلقی می کند.به طور سنتی بسیاری از قوانین در جهت منافع مردان و محدود کردن آزادی زنان تدوین شده است. به عنوان مثال قانونی که به مرد اجازه کشتن زن را برای حفظ آبروی خانواده می دهد هنوز در عراق ( به جز در کردستان )  جاری است و بر اساس این قانون مردی که زنی از اعضای خانواده را در جهت حفظ آبروی خانواده به قتل می رساند مجازات نمی شود.
در ایران که فاجعه قتل زن ریشه در ساختار نظام قضایی دارد که بر پایه شریعت اسلام است. در اين مورد بايد از ماده ۶۲۰ قانون مجازات اسلامی ياد کرد.
برابر ماده ۶۲۰، هرگاه مردی زن خود را در يک رختخواب با يک مرد اجنبی ببيند و او را بکشد از مجازات قتل بری است. . قوانین کیفری اسلامی در ایران این زن را تا پای سنگسار نیز می کشاند و در واقع قتل ناموسی یک امر نهادینه و رسمی است. در کردستان عراق قانون قتل ناموسی در سال ۲۰۰۱ لغو و فرد مرتکب قتل مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد.برای سالها مردان از این قانون سوء استفاده کرده و زنان را کشته اند.
در قانون اساسی جدید اقلیم کردستان قتل ناموسی و   چند همسری قانونا محکوم شده و در سال ۲۰۰۷ شدیدا با آن برخورد قانونی شده است، اما هنوز این عمل صورت می گیرد. بسیاری از زنان هم به دلیل وابستگی اقتصادی و نیاز مالی، ترس و عدم آگاهی کافی به آن تن داده و با آن مخالفتی نمی کنند.و  دنیا به اجبار به آن تن‌ داد
مذهب ابزار دیگری از محصولات جامعه پدر سالاری است. برای کنترل زنان ودنیای اطرافشان، مردان نه تنها از تفسیرو تشریح و توانایی قانون سازی خود استفاده می کنند بلکه خود را منتخب خدا که خالق ابدی و ازلی است اعلام می کنند. واضح است که برای زن ساده تر این است که باور نکند که قانون توسط مرد ساخته شده بلکه از جانب خدا نازل شده است زیرا شک کردن و سئوال داشتن بسیار مشکل است.

یک مثال برای نشان دادن اینکه چگونه مذاهب در جهت منافع و خواستهای مردان است می شود به داستان آفرینش اشاره داشت که ریشه در فرهنگ‌ها دوانده و از مذاهب یهودی و مسیحی و اسلام آمده است خدا آدم را خلق کرد و وقتی آدم حوصله‌اش سر رفت و احساس تنهایی کرد حوا را برای او و از دنده چپ او خلق کرد. به زبان دیگر آدم نمونه واقعی نوع بشر و حوا شبح او یا آدم و به خاطر رضایت و لذت او پدید آمده است.

این داستان از زن تصویر موجود مسئول خوشحال کردن مرد می سازد. بعدها هنگامی که آدم و حوا در بهشت بودند حوا میوه ممنوعه را از درخت کند وبه آدم داد و آنها با هم خوردند. حوای گناهکار و قانون شکن آدم را گول زد تا میوه ممنوعه را که در نتیجهء آن هر دو از بهشت رانده شدند بخورند. این احتمالا یکی از اساسی‌ترین تلاش‌های مرد برای ساختن تصویری از زن به عنوان موجود درجه دوم است؛ موجودی که به خاطر وی و از وی خلق شده است. موجودی گناهکار و قانون شکن و فریبکار که با فریبکاری توانست آدم را راضی به خوردن سیب کند. از آن زمان مرد تلاش کرده است که آزادی و قدرت این موجود فریبکار و گناهکار را محدود و محدود کند. بر اساس همین ایده در قوانین اسلامی شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است و یک زن به تنهایی برای مرد کافی نیست و از زن انتظار می رود که شوهرش را با سه زن دیگر شریک کند. برای کنترل او دارایی پدر به نسبت یک به دو به او و برادرش می رسد واز شوهر، موجودی از لحاظ اقتصادی برتر می سازد. این قوانین نه تنها آزادی و ثروت و فرصت زن را محدود می کند بلکه عوارض اجتماعی آن از جمله بی‌اعتمادی و کم ارزشی زن به نسبت مردان است.

اگر به علل افزایش خشونت علیه زنان در منطقه خاورمیانه نظر بیفکنیم بر اساس آمار تحقیقی ارائه شده توسط سازمانهای زنان در می یابیم که قتل ناموسی بعداز جنگ افزایش یافته. جای تعجب نیست که در خلال سالهای انقلاب ایران و سالهای ۱۹۸۰ و در جنگ ایران و عراق سران هر دو رژیم دست به احیای سیستم قبیله‌ای و فئودالی و خان خانی در جامعه زدند. در خلال جنگ سران رژیم مردان و سران قبایل و فئودال هایی را که در اثر انقلاب نیروی اصلی‌شان گرفته و بخشا به طبقات پایین تر واگذار شده بود و مردانی که نمی خواستند به جبهه جنگ بروند رامسلح کرد. در نتیجه مردانی که دیگر نقش مهمی در جامعه سنتی و فئودالی نداشتند به صورت رهبران و نیروی اصلی دفاع ملی درآمدند؛ رهبران مسلح قبیله که به مرور ثروتمند و قوی شدند. و بدین ترتیب حکومت قبیله‌ای جانی تازه گرفت. در همین مسیر بود که سرکوب جنبش‌های محلی در ایران و عراق عملی و منجر به از میان رفتن بیش از چهار هزار روستا ی کردستان عراق در سال ۱۹۸۸ و کشتن بیشتر کشاورزان در حدود صد هزار روستایی و نیروی مردمی شد. سپس تحریم عراق و وخامت وضعیت اقتصادی این کشور، خرابی‌های به بار آمده در ایران و عدم توان اقتصادی دولت برای بازسازی ایران، ..... به رشد فقرو نا امیدی مردم منطقه افزود. همزمان خشونت سیا سی دولت‌های ایران و عراق...تاثیر خود را در جامعه به جاگذاشت. در با لا‌ترین مرحله استفاده وسیع از تسلیحات شیمیایی توسط رژیم عراق، از بین بردن روستاها و کشتن ساکنان آنان، زندانی کردن، شکنجه، تفتیش در سطح وسیع، اعدام عمومی خشونت سیا سی را بخشی از زندگی روزمره ساخت و قساوت و نامهربانی در عراق عادی شد و جامعه یک اتمسفر قساوت زده یافت. در مقابل آنهمه قساوت و کشتار هیچ بخشش و عطوفتی در رابطه با کشتن نیروهای امنیتی و جاسوسی، از جانب نیروهای مخالف دیده نمی شد. قساوت تنها در خفا صورت می گیرد بلکه فرزندان مردم در پشت جیپ و ماشین‌های گشت ثار الله، تا جان دادن در جلو دیدگان پدر ومادربه استقبال مرگ برده شدند در عراق وضع از این هم بدتر بود، بخشی از بدن کشته شدگان مانند گوش و انگشت و آلت تناسلی بریده برای روزها درمعرض دید مردم در خیابان‌ها و میدان‌های عمومی و اصلی شهر گذاشته می شد. این بایست یک زنگ خطر برای بیان این حقیقت باشد که وضعیت جامعه جدید پس از فروپاشی صدام مملو از بیماریهای روحی و عقده‌های حل شده از قبل است. مشخصا و قطعا در جامعه پر قساوتی که دولت به آن دامن میزند زنان به عنوان یکی از اصلی‌ترین گروهها مورد تظلم بیشتر قرار می گیرند. در حکومتی که قوانین آن به قتل زن راضی است، با وجود تمام مسائل و مشکلات مهمتر، مرگ و قتل زنان چه اهمیتی برای سیستم حاکم دارد؟

اگر مکانیسم‌های مداخله گر در ادامه خشونت علیه زنان را بررسی کنم می توانم به دلایل متعدد از زوایای مختلف اشاره کنم:

اولآ – قوانین مربوط به قتل زنان زیر اسم ناموس بر علیه زنان است. در عراق قوانین مربوط به قتل ناموسی عوض نشده و تنها در حکومت منطقه کردستان این قوانین عوض شده است. اما عوض شدن قانون همیشه دلیل واضحی برای اجرای آن نیست این قانون جدید به طور عمومی و وسیع عمل نشد و عموما تنها مردانی که سابقه خانوادگی و حمایت سیاسی نداشتند مورد تعقیب قرارگرفتند و به زندان رفتند. اگر مجازات کشتن زن به سختی انجام نشود مردان در مورد این نوع جنایت و تکرار آن توقف نمی کنند قانون بایست به صورتی قاطع به اجرا در آید به صورتی که همه پی ببرند به آسانی نمی توانند از آن خلاصی یابند.

دومآ:عوض کردن قانون در رابطه با جنایتهای مربوط به ناموس به تنهایی حلال مشکلات زنان نیست، حکومت‌ها معمولا برنامه‌ای هماهنگ برای دفاع و حمایت از زنانی که مورد آزار و تهدید قرار گرفته اند ندارند. عدم وجود سر پناه یا خانه‌های امن خطر بزرگی برای تعرض و تهدید زنان است.

سومآ: نرم‌های عمومی و عرف و فرهنگ جامعه یکی از علل دیگر تبعیض علیه زنان است. از کودکی بدن دختران باشرم و ناموس ارتباط پیدا می کند. به دختران کوچک مرتبا گفته می شودکه درست نشسته و پاهایشان را بپوشانند.به آنها یاد داده می شود که کارهای پدر و برادرانشان را بکنند و به آنان برسند. در عوض به پسران یاد داده می شود که زنان بایست در خدمت آنان باشند حتی اگر از آنان باهوشتر ند.

عدم امکانات و آگاهی عمومی و عدم احترام به برابری، نقش مهمی در این روند بازی می کند. مثلا در حادثه وحشتناک قتل "دعا" حضور تعداد زیادی شاهد که هیچکاری برای حفظ و یا حتی اعتراض به این عمل وحشیانه غیر انسانی نکردند قابل تامل است. این مثالی برای عدم آگاهی و بیداری وجدان جمعی و عدم احترام برای زندگی و مرگ انسان است. اگر یک جامعه به آن سطح درک و آگاهی برسد که خشونت، وحشی گری، کشتن و قتل را غیر نرمال، غلط ونامعقول بداند آن وقت بسیار سخت است که بتوانیم حتی تصور کنیم که دختری توسط تعدادی مرد بدون هیچگونه مخالفتی مورد ضرب و شتم قرار گیرد.

چهارم: سیستم آموزشی که به آموزش برابری زن و مرد توجه نمی کند یکی از دیگر عواملی است که در این راستا باید مورد توجه قرار گیرد و اینکه چرا به پسران آموزش لازم برای برخورد با دختران به مثابه یک جنس برابر داده نمی شود. برای حل این معضل بزرگ قدم‌های زیادی هست که بایستی برداشته شود. زنان نیاز به سیستم حمایتی دارند. باید برای زنان خانه‌های امن و تکیه گاههای قانونی ساخت که دارای امنیت کافی باشد. زنان نیاز دارند بدانند زندگی جدیدپس از خانه‌های امن را چگونه شروع کنند و چه کسی از آ نان حمایت می کند.

نهادینه کردن آموزش لازم به پسران و دختران به مثابه جنس برابر بسیار حائز اهمیت است؛ تا زمانی که دموکراسی، خود گردانی و برابری در سیستم آموزشی ارائه و آموزش داده نشود کودکان نمی توانند با بزرگسالان امروز متفاوت باشند.

کار و خشونت خانگی و قتل ناموسی نیاز جدی به کار دولت‌ها دارد.البته کار گروهی و وجدان همگانی برای حرکت به جلو ضروری است اما کار در حیطه کار سازمانهای زنان کافی نیست باید حکومت‌ها دست به اقدامات عاجل بزنند.عوض کردن سیستم آموزشی از ابتدا تا عالی و بالا بردن آگاهی عمومی اصلی‌ترین راهی است که بایست پیموده شود.
یک یادآوری :

. چند سال قبل پس از فاجعه قتل یک دختر کرد در سوئد (فدیما) سازمان بین الملی زانتا برای صحبت روی قتل تحت لوای شرف مرا به دعوت کردند. وقتی‌ می‌خواستم در این زمینه صحبت کنم تنها یک زن آمریکایی‌ از میان حضار از این پدیده آگاهی‌ داشت. و همه شرکت کنندگان ایرانی‌ و کرد وجود این پدیده را انکار میکردند. چند تنی هم که با صحبت روی این موضوع نزد آمریکایی‌ها به شدت مخالفت کردند. از آن روز بیش از ده سال گذشته است، آگاهی در این زمینه بسیار بالا رفته و گروهی زیادی روی قتل ناموسی و مبارزه با آن کار میکنند ولی‌  هنوز زنان و دختران ما توسط اعضای مرد خانواده کشته میشوند. . اما چند چیز تغییر کرده آنهم همراهی مردانی است که با این عمل ضدّ انسانی‌ مخالفند و صدای زنان و توان مدیا برای شکستن سکوت .

 برای یادبود و ضدیت با قتل دنیا دیروز چند برنامه در کردستان برگزار شد. 
امروز یکی از همراهانم - خانم برزنجی- که دایرکتور روابط عمومی سازمان غیر انتفاعی روانگه در اربیل مرکز اقلیم کردستان
و زا هماهنگ کنند گان این برنامه بود  مطلعم کردکه برنامه شب گذشته - روشن کردن شمع- . در اعتراض به قتل دنیا با شرکت وسیع  جوانان مرد صورت گرفته. مردانی که با هر دو صورت قتل به نام ناموس و چند همسری مخالفند .آنان همراه ما هستند. امیدهای بیشتری برای آینده جوانه میزند. 








یکشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۳

روز مادر در آمریکا

«آنا جارویس»، پایه‌گذار روز مادر در آمریکا

تا به خاطر می‌آوریم روز مادر برای همه‌مان یادآور جشن‌ها و هدیه‌ها و کارت‌های تبریک است، اما روز مادر در آمریکا، زمانی مجالی برای شادی و سپاسگزاری صرف از مادران نبود، این روز زمانی در آمریکا به مادران داغدار سربازان کشته شده در جنگ‌های داخلی، مهلتی می‌داد تا خاطرات پسران از دست‌رفته‌شان را یه یاد بیاورند و برای صلح کار کنند.
در نخستین سال‌های دهه ۱۸۵۰، یک فعال امور زنام در «وست ویرجینیا»؛ به نام «اَن ریوس جارویس»، باشگاه‌هایی با نام فعالیت‌های روز مادر تأسیس کرد، کار زنانی که در این شرکت‌ها فعالیت می‌کردند این بود که شرایط بهداشتی را ارتقا دهند، از میزان مرگ و میر شیرخواران کمک کنند، از آلودگی شیرهای توزیعی کم کنند. در زمان جنگ داخلی آمریکا که بین سال‌های ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ در جریان بود، کار این زنان، کمک به سربازان مجروج هر دو منطقه شمال و جنوب آمریکا بود.
بعد از جنگ، جارویس و دیگر زنان پیک‌نیک‌های روز دوستی مادران را راه انداختند، هدف از این پیک‌نیک‌ها این بود که برای کمک به صلح، دشمنان سابق را به هم نزدیک کند. یکی از زن‌های فعال در این میان در سال ۱۸۷۰، به نام «جولیا وارد هاو»، بیانیه روز مادر را در سال ۱۸۷۰ منتشر کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت، در این بیانیه خواسته شده بود که زنان نقش سیاسی فعال‌تری برای ترویج صلح به عهده بگیرند.
اما دختر جارویس، به مراتب در برقراری روز مادر نقش مؤثرتری داشت: با تلاش‌های «آنا جارویس»، بعد از مرگ مادرش، روز مادر در شهرها و ایالت‌های زیادی برگزار شد تا اینکه سرانجام رئیس جمهور آمریکا در ان زمان -وودرو ویلسون- به صورت رسمی دومین یکشتبه ماه می را از سال ۱۹۱۴، روز مادر اعلام کرد.
آنا جارویس,روز مادر در آمریکا
اما جالب است بدانید که بعد از مدتی آنا جارویس از تجاری شدن روز مادر برآشفت، او که می‌دید این روز مبدل به روزی برای فروش انبوه گل و شیرینی و کارت تبریک شده است، این بار تصمیم گرفت این روند را تغییر بدهد و این روز را به ریشه‌های اصلی خود برگرداند.
او سازمان بین‌المللی روز مادر را تأسیس کرد و سعی کرد با اعمال تحریم‌ها یا قوانینی یا حتی با معترض شدن به بانوی اول آمریکا -النور روزولت- که از روز مادر برای جمع کردن کمک‌های خیریه استفاده می‌کرد، روز مادر را به روال اصلی خود برگرداند.
او بعدها حتی تهاجمی‌تر رفتار کرد و حتی می‌خواست جلوی فروش گل‌های میخک توسط گروه «مادران جنگ آمریکا» را بگیرد، کاری که باعث شد به جرم ایجاد اخلال در مراسم صلح، بازداشت شود.
تلاش‌های او مدتی پیش از زمان مرگش در ۸۴ سالگی در سال ۱۹۴۸ ادامه پیدا کرد. در زمان مرگ او در فقر کامل در حالی که به فراموشی مبتلا شده بود در آسایشگاهی درگذشت.
در آمریکا در روز مادر در سال ۲۰۱۲، ۱۸٫۶ میلیارد دلار صرف خرید هدیه‌ها شد، به طور متوسط هر فرد بالغ آمریکایی در این روز بیشتر از ۱۵۲ دلار صرف خرید هدیه می‌کند. ۶۶ درصد آمریکایی‌ها در این روز به مادرشان گل می‌دهند، ۳۰ درصد هم درصدد برمی‌آیند جواهری برای مادرانشان تهیه کنند.
۷۵ میلیون آمریکایی در این روز، خارج خانه غذا صرف می‌کنند، از این حیث روز مادر، پرطرفدارترین روز برای غذا خوردن در رستوران‌هاست.
در این روز، بعد از کریسمس و روز ولنت- این بیشترین تعداد کارت تبریک فروخته می‌شود. آنا جارویس زمانی گفته بود که خریدن کارت تبریک چاپی به معنی آن است که شما آنقدر تنبل هستید که نمی‌خواهید با دستخط خودتان چیزی برای کسی بنویسید که بیشتر از هر فرد دیگر در دنیا به فکرتان بوده است.
در ویکی‌پدیا می‌توانید مطالب خوبی در مورد روز مادر در کشورها و مناطق مختلف دنیا بخوانید.

دوشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۹۳

پروژه اتصال دو نسل مهاجران بزرگسال و کودکان بیمارستان ماتل دانشگاه کالیفرنیا لوس آنجلس(یو سی‌ ال اى

Thursday, April 24, 2014

پروژه اتصال دو نسل مهاجران بزرگسال و کودکان بیمارستان متل یو سی‌ آال ا ( دانشگاه کالیفرنیا لوس آنجلس)

 

mattal_hospital_02.jpg
  mattal_hospital_01.jpg

مركز خدمات روزانه بزرگسالان اولمپوس در غرب لوس آنجلس که یک مرکز برای نگهداری و حفظ و اشاعه بهداشت روانی‌ و جسمانی بزرگسالان و بازنشستگان است ماه آوریل به ابتکار دپارتمان مددکاران اجتماعی و روانی‌ به مدیریت خانم ثریا فلاح دست به یک اقدام انسانی‌ برای پیوند میان بزرگسالنی که از بیماریهای مختلف رنج میبرند و کودکان بسترى در بیمارستان ماتل دانشگاه کالیفرنیا لس‌آنجلس که یکی‌ از مرکز تحقیقی بزرگ در آمریکا است زدند.

شركت كننده گان و مراجعين به مركز بزرگسالان اولمپوس را بزرگسالانى از مليتها و اقليتهاى مذهبى مختلف تشكيل مي دهند مانند ایرانیان، روسها، ارامنه،کوردها ،آذری،و بزرگسالانى از كشورهاى آمريكاى لاتين ، و شهروندان آمریکایی. mattel_ch_ucla.jpg

پیشنهاد خانم فلاح مبنی بر همکاری در زمینه جمع‌آوری اسباب بازى و کمک‌های مالی در حد توان افراد ، و نوشتن کارت پستال برای بچه‌هاىی که در بیمارستان بستری هستند مورد توجه و موافقت اكثريت بزرگسالان اين مركز بود. و همينطور  مسئولان بیمارستان هم بسیار از اینکار استقبال کردند و اذعان داشتند که علیرغم اینکه همیشه کمک‌های زیادی به آنان می‌رسد اما در این شکل سازمان یافته و از طرف یک مرکز سالمندان این نخستین بار است.
روز جمعه ۱۷ آوریل پس از دو ماه کار روی این پروژه حدود بیش از ۳۰۰ عدد اسباب بازى ،چندین چک كمك مالى و چندین کارت پستال امضا شده با پیامهای زیبا بود. خانم فلاح  اعتقاد دارند که رابطه میان این دو نسل که به مثابه پدر و مادر بزرگ و نوه هستند برای هردو نسل فواید زیادی دارد. همچنین بزرگسالان که مهاجران فراموش شده هستند با اینگونه کمکها احساس ابراز وجود مجدد در جامعه و ارزش‌های فردی را تجربه میکنند.


 
خانمها برندا ، فیروزه زبرینیا، فلورا تبین  در پيشبرد و اجراى اين پروژه همکاری‌های زيادى نمودند. آقای شاهین ابریشمی مدير و مالك این مرکز نیز از جمله كسانى بود كه هم از نظر مالى و هم در انجام و اجرا این پروژه همكارى و همیاری 
فراوانى نمودند
-------------------------------------------------------------------
یکی‌ از اهدافم برای معرفی‌ این پروژه تشویق و ترغیب سایر اماکنی است که افراد زیادی به طور روزمره به آنجا مراجعه میکنند که کمر همت به همکاری با بیمارستان‌ها ببندند.
این پروژه در حدود ۲ ماه طول کشید تا به اتمام برسد. از اینکه توانستم همه اعضای مرکز را تشویق به همکاری و در این زمان آموزش و ورک شابهای  موفقی داشتیم خوشحالم.
هدیه های مردم به بچه ها در دستشان است. از آنجایی که بیمارستان به دلیل حفظ حریم شخصی بیماران اجازه ملاقات نمی دهد همه تصمیم گرفتند عکسهایشان را برای بچه ها بفرستند

گروه نسل مهاجران روس .
نسل مهاجران لاتین



























همکاران عزیزم که در به انجام رساندن پروژه یاری رساندند.