جمعه، دی ۰۴، ۱۳۸۸

سال نو ميلادي ٢٠١٠ بر شما مبارك باد

آرزوی صلح،عشق،عدالت و برابری برای همه در سال نوی که فراروی ماست.
Wishing Peace, Love, Justice, and Equality for all of Humanity throughout the coming year and all the years to come

Happy New Year

Sali Nuêtan Pêruz bêt

سال نو ميلادي ٢٠١٠ بر شما مبارك باد
سالي نوي زاييني ٢٠١٠ تان لي پيروز بيت


سه‌شنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۸

متن سخنرانی ثریا فلاح :نقض حقوق بشر اقلیت های قومی و مذهبی در ایران


سخنراني خانم ثريا فلاح ، فعال حقوق بشر در مراسم ٦١ مين سالگرد تصويب منشور جهاني حقوق بشر
با سلام و خوشامد به حضار محترم:
شصت و یکمین سالروز منشور جهانی حقوق بشر را به همه شما تبریک می گویم. به همراهان عزیزم که دربرگزاری این برنامه از هیچ تلاش مالی و معنوی دریغ نکردند. امروز ما در حالی شصت ویکمین سال از عمر پر ثمر منشور جهانی حقوق بشر را پشت سر می گذاریم که گزارشات تکان دهنده از وضعیت داخلی ایران حاکی از ادامه روند نقض گسترده حقوق شهروندان ایرانی است. در این میان اقلیت های قومی و مذهبی با حدود 50% جمعیت علاوه بر نقض حقوقشان همانند سایر هموطنان ایرانی در طی سالهای اخیر با محدودیت های مضاعف و فزاینده ای از سوی حکومت مواجه شده اند. دهم دسامبر سازمان عفو بین الملل درآخرین گزارش خود ( دو روز قبل) اعلام کرد، فشار بر فعالین قومی به خصوص به طرز محسوسی افزایش یافته است، ما همچنان با تبعیض فزاینده و نقض حقوق بشر افراد اقلیت های مذهبی ، قومی ، زبانی و یا سایر اقلیت های به رسمیت شناخته نشده یاشده از جمله عرب ها و ترکها و بلوچ ها و کردها ، مسیحی ها ، یهودیان ، صوفیها، مسلمانان سنی و حامیان آنان. و به ویژه بهائیان مواجهیم. بلاخص پس از انتخابات به بهانه های مختلف سرکوب و دستگیری فعالان دانشجویی اقلیت ها و دستورات بی رویه اعدام در دستور کار دولت قرار گرفته است. فعالین مدنی در آذربایجان و کردستان به دلیل طرح مسالمت آمیز مطالبات قومی نظیر حق تدریس زبان مادری در مدارس یا احکام سنگین زندان مواجه شده اند. سازمان گزارشگران بدون مرز در اطلاعیه مطبوعاتی خود به نام "سرکوب روزنامه نگاران اقلیت های قومی ، از مهاباد تا زاهدان" اعلام کرد که روزنامه نگاران بیشتری از اقلیت های قومی ایران زندانی شده اند. این سازمان اعلام کرد که در میان یازده تن از روزنامه نگاران رسمی زندانی ده تن آنان به ترتیب متعلق به اقلیت های کرد، آذری، و عرب هستند. سازمان عفو بین الملل در گزارش کامل و مفصلی از نقض حقوق بشر در کردستان به موارد اعدام های دسته جمعی ، کشتار به رویه شهروندان و مردم عادی ، و دستگیری فعالان وروزنامه نگاران به نام جدایی طلبی اشاره دارد. همچنین در گزارش خود در رابطه با آذربایجان از محرومیت از تحصیل تعدادی از دانشجویان آذری زبان به دلیل طرح مطالبات فرهنگی پرده بر می دارد. اعدام و تیر باران های دسته جمعی و پی در پی در بلوچستان و کردستان در سالهای مختلف یکی از سیاه ترین سالهای تاریخ سیاسی ایران را پدید آورده است. تا چند ی پیش وضعیت اقلیت های قومی و مذهبی به طور رسمی درگزارشات سازمانهای مدافع حقوق بشر نمی آمد. امروز سازمان عفو بین الملل ، فدراسیون جهانی حقوق بشر ،مجموعه فعالان حقوق بشر گردستان، انجمن بهائیان و همچنین مجمع عمومی سازمانی ملل با صدور قطعنامه و گزارشات سالیانه خود موارد نقض حقوق انسانی افراد اقلیت های قومی و مذهبی که به دلیل زبان، مذهب و شرایط حاکم در مناطقی که آنان زندگی می کنند را به طور مشخص و معین منتشر می کنند. با این حال در بسیاری موارد دسترسی به اطلاعات به دلیل نظامی بودن منطقه غیر ممکن یا سخت می باشد مانند منطقه کردستان که هنوز پس از گذشت سی سال هیچ ژونالیست خارجی حق ورود به آن منطقه را ندارد و بخشهایی از بلوچستان در جنوب شرقی ایران غیر قابل دسترسی برای تهیه اخبار و خبر رسانی دراین زمینه می باشد.اما به یمن تکنولوژی و فعالیت های آزادیخواهان این اقوام و مذاهب برخی از این گزارشات علنی شده و در دسترس همگان قرار گرفته است.
بیشتر اقلیت های قومی در استانهای غیر مرکزی زندگی می کنند و غالبا در وضعیت عقب مانده اقتصادی نگه داشته شده اند. کمترین بودجه به این مناطق اختصاص داده شده و به طور مشخص بلوچستان با لاترین میزان بیکاری را دارد. و همین امر بعضا مردم را برای گذاران زندگیشان وادار به قاچاق اسلحه و یا مواد مخدر کرده است. دولت به بهره برداری از این مسئله به سرکوب آرادیخواهان بلوچ پرداخته و از اعدام آنان ابایی ندارد.
عرب های اهواز باطرح مطالبات اقتصادی و درخواست لایحه 2% نفت برای استان خوزستان مورد دستگیری ، گروگانگیری و سرکوب و اعدام قرار گرفته اند. و دولت به سیاست کاهش نسبت جمعیت اعراب سعی در سرکوب این قوم دارد. دیده بان حقوق بشر به نحوه ناعادلانه بودن محاکمات افراد دستگیر شده در این منطقه اعتراض کرده و با تاکید بر عضویت ایران در کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی اعمال جمهوری اسلامی ایران را بر علیه اقوام مختلف ناعادلانه میداند.
تنها بیان یک ماده از کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی کافی است که غیر قانونی بودن اعمال دولت در مقابل اقلیت های قومی و مذهبی منجر به محکومیت آن شود. در ماده 27 کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی آمده است که در کشورهایی که اقلیت های نژادی مذهبی یا زبانی وجود دارند افرادی که متعلق به این اقلیت ها هستند را نباید از حق تشکیل اجتماعات با اعضای گروه خود ، بهره مند ی از فرهنگ و اظهار و انجام فرایض مذهبی و یا به کار بردن زبان خودشان محروم کرد. ظاهرا و از یک نگاه سطحی نگر به نظر می رسد که وضعیت مذاهب به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بهتر است اما در حقیقت اجازه تبلیغ و ترویج مذاهب دیگر غیر از اسلام مجازات قانونی دارد. بر طبق ماده 225 پیش نویس قانون جدید مجازات اسلامی هر گاه فرد یا افرادی به اثر تبلیغ و ترویج سایر مذاهب به آنان بپیوندند. مرتد محسوب شده و حکم ارتداد در قوانین جزایی ایران اعدام است. کانون مدافعان حقوق بشر در گزارشات خود دستگیری و زندانی شدن افرادی که به دین دیگری گرویده اند خبر داده است . آخرین مورد آن بازداشت مریم رستم پور و مرضیه امیری زاده دو زن جوان است که به دین مسیحیت گرویده اند. پیروان مذاهب اسلامی نظیر حنفی ،شافعی ، مالکی ، حنبلی و زیدی صرفا در احوال شخصیه خود آزاد هستند و به آنها اجازه نشر عقاید و تبلیغ پیرامون آن و انجام مراسم مذهبی که جنبه غیر شخصی، جمعی و عمومی و علنی داشته باشند داده شده است.
در این میان افراد اقلیت دینی بهایی بیشترین فشارو تعصبات را متحمل شده اند. بازداشت رهبران جامعه بهائیان که با تائید سخنگوی دولت و قوه قضائیه صورت گرفت . محدودیت در زمینه حق تحصیل و حق مالکیت حمله علنی به باورهای آنان در رسانه های دولتی، شواهد رو به گسترش تلاشهای دولت در شناسایی بهائیان ، کنترل و بازداشت خود سرانه آنان ، مخالفت از ورود به دانشگاه ، تنها بخشی از فشار و نقض حقوق انسانی بهائیان است .
برخی از مذاهب مانند زرتشتی ها از ترس دستگیری و نسل کشی ترجیح داده اند سکوت اختیار کرده و از تبعیض علیه شان حرفی به میان نیاورند. به همین دلیل تهیه اطلاعات در مورد آنان مشکل است . حتی بسیاری از فعالان که در خارج از ایران زندگی می کنند به طور وضوح از دادن اطلاعات و اخبار لازم پرهیز می کنند. زیرا خانواد ه هایشان در ایران زندگی می کنندو بسیاری از آنان می خواهند نا شناخته باقی بمانند.
بهودیان با وجود 3000 سال سابقه زندگی در ایران پس از اسرائیل بزرگترین جمعیت خود را در ایران دارند.سیاست های ضد یهودی در جمهوری اسلامی ایرای سبب رانده شدن شمار کثیری از آنان به خارج از کشور شده است. آنها در شغلهای دولتی و در ارتش اجازه ورود ندارند و حق گرفتن عضو جدید به جامعه خود را ندارند. و یک خانواده یهودی با هم حق مسافرت به خارج از کشور راندارند.
از نقطه نظر تئوریک یکی از شاخص های رعایت حقوق بشر در یک جامعه رعایت حق آزادی و برابری اقلیت های قومی ، جنسی و مذهبی با سایر شهروندان است. غالبا نه تنها جمهوری اسلامی ایران بلکه بسیاری ازبه ظاهر روشنفکران حقوق اقلیت ها را به مثابه امری سیاسی نه حقوق بشری،ضدییت با ایران یکپارچه،ضدیت با امت واحد،ضدیت با وطن پرستی و دین بیان میکنند و به طبع آن مطالبات قومیت های ساکن در ایران را به حاشیه می رانند.اما تجربه پیشرفت در کشورهای رشد یافته و توجه به قوانین و مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در قرن اخیر نشان می دهد که پذیرش حقوق مساوی تمام شهر وندان ، مقابله با سیاست های ضد قومی و ضد ادیان غیر رسمی ، گستردگی و پیشرفت این طرز تفکر ، گذار به سور جامعه مدنی به مراحل بالاتر را تسهیل میکند.
فرهنگ گثرت گرا ، پذیرش مولتی فرهنگی و فرهنگ تحمیل با آموزش همگانی در مورد حقوق بشر میسر است.
وظایف مربوط به حمایت از حقوق بشر اقلیت ها رانبایست بر عهده دولت ها گذاشت زیرا منشور حقوق بشر و مفاد سی گانه آن موضوع صلاحیت دولت ها نیست . ماده 2 منشور جهانی حقوق بشر از حق برابری شهروندان بدون در نظر گرفتن دین و زبان شان سخن می گوید و ماده 18 بر ازادی دین تاکید می ورزد.
با ترویج و ارتقاء حقوق بشر در رشد و آگاهی همگانی نگذاریم مطالبات و حل مسائل 50% جمعیت ایران به بوته فراموشی سپرده شود
با درود
ثریا فلاح
http://www.vokradio.com/content/view/1038/25/.

Soraya Fallah is a life-long human rights activist and scholar. She is the board member of Society for Human Rights in Iran, Southern California, member of Amnesty International USA, and an active participant of “Campaign for One Million Signature, Change for Equality.” She is the chair and adviser of several other non-for-profit organizations, all working for the advancement of human rights and democracy especially for women and minority rights.


.

دوشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۸

CKLARA & SORAYA'S PERFORMANCE PIECE-تقدیم به کمپین یک میلیون امضا

آری، آری زندگی زیباست-تقدیم به کمپین یک میلیون امضا

TEXT AND VIDEO OF CKLARA & SORAYA'S PERFORMANCE PIECE
WATCH VIDEO: http://www.youtube.com/watch?v=pMQkbJVPpNU


OR for a lighter more up close view click: http://www.vimeo.com/8014279


READ ALONG:


Soraya: Dedicated to the Women of Campaign for One Million Signature against Discriminatory Laws in Iran, and the women of MY generation who are in prison
Cklara: And My generation who are in prison with them

Cklara and Soraya (together): for their courage!

Cklara: The title of this piece is: "Sculpting the Edifice, Cracking the Walls"

Soraya and Cklara: counting to 30 out loud

Cklara: 30 years!

Cklara and Soraya (together loudly): June 2009!


Cklara: We stood there,

us women, young girls- too young to have cast a ballot,

but not afraid of a bullet,

us women, mothers, sisters, and daughters,

with our hearts out and our arms bare,

we bear no arms,

instead we put up our arms to create signs,

our fingers in peace signs, and our bodies symbols of victories not known to us.

We stood there us women, in waves,

equal to the men by our side

We Stood there,

Us women, with our children

ladies with wrinkles of old age,

girls with rebellion of youth,

holding roses in the front lines,

in every protest, riot, ambush and crack down

We did not pick a fight

holding picket signs and slogans became a crime

Us women, us women, us women…

Our cause breaks the dividing lines,

Soraya: us women, we are Iranians

Cklara: we are Baluch

Soraya: we are Persian

Cklara: we are Kurds

Soraya: we are Azeri

Cklara: we are Turkemen

Soraya: We are Lor

Cklara: We are Arab


Soraya: Us women,
we stood in the front lines and shouted
“!نترس Natars!” “Do not be afraid.”
We are not afraid of sticks and grim faces of oppression. We were born from mothers who did not have the right to look our fathers in the eyes. We live with men who think it is their birth right to own us. We resisted marriages at 15 and ran away to become unemployed professionals.
We do not have the right to live with the child we gave birth to, if we no longer can love an abusive husband.
No!
We are not afraid!
Us women, we have seen much worse at home.

Cklara: “Shazde koochoolo ba sedaye Ahmad e Shamloo”
The Little Prince!
I probably first learned about death from the translation of The Little Prince, spoken on a tape in Farsi by the voice of Ahmad Shamloo.
The Little Prince wants to return to his home planet but he can’t take his body with him because it is too heavy so the author says: “He fell gently, the way a tree falls. There wasn’t even a sound…”
If Little Prince had to let go of his body to find his freedom, to find his way back home, then we were all meant to go one day.
I must have been 6 years old at the time.
I was not afraid anymore;
not when they came kicking at our door,
not when I watched my parents as they
began chewing papers with writings I could not read,
not when big ugly strange looking men who smelled like sewers and smoke broke our windows in the middle of the night,
trashed our house, and took my father away,
not when I was left alone in the basement that was our house,
with no electricity or water for days,
not when my father did not return.
I knew that even if my parent’s body becomes too heavy one day, just like the little prince, they will find their way back home and I can look up at them and I would see “five-hundred million little bells.”

Soraya: She had just started kicking in my stomach when I started singing for her and teaching her poems.
No, I didn’t want her to become an artist but this LIFE, this CHILD in my belly has to be born strong or she could not last long!
I remember last time (pause, take a deep breath, exhale)
they beat every fiber in my body until I bled so much that the fetus growing in me decided the darkness of the womb is better than the darkness outside.
You see, us women, we sing and read to our children so that they will believe that life is beautiful.

***Begin reading Siawash Kasrayi (Poem Arash Kamangir)
آری، آری زندگی زیباست
گفته بودم زندگی زیباست
گفته و نا گفته ای بس نکته ها کین جاست
آسمان باز ، آفتاب زر
باغ های گل ، دشت های بی دروپیکر
سر برون آوردن گل از درون برف
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
خواب گندم زار در ، چشمه مهتاب
بوی عطر خاک باران خورده در کهسار
آمدن ، رفتن ، دویدن ، عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
زندگانی شعله می خواهد ، شعله ها را هیمه سوزنده
جنگلی هستی تو ای انسان سربلند و سبز باش ای جنگل انسان
سربلند و سبز باش ای جنگل انسان


Cklara: And that poem taught me that LIFE IS BEAUTIFUL!

Us women, we stand barefoot at times,

Us women of this generation, carry the onus of the past

But we want to build a new life,

we want to unveil the black torture halls

and cast away the unfounded shari’a laws

us women of this generation don’t want to be bound

by childbearing and drug wars

at times us women, of this generation

we yearn for the safety of the womb, before the madness of consciousness!


Soraya (SINGS Kurdish song):

له ژیر زنجیری ئه ی ئه مان ده بابه ی دوژمن
سه ری هه زاران ئه ی ئه مان لاوی وه کو من 2
تیک و پیک نه شکیت نه پلیشیته وه
له گولاوی خوین ئه ی ئه مان لاو نه تلیته وه2
دایک را نه کات بو چول وچیا
هه ی داد هه ی بیداد ئه ی ئه مان کورپه که م جی ما2
کچی چوارده سال بو زیندان ئه بریت
پرچه جوانه که ی ئه ی ئه مان ده سکه نه ئه کریت
تیا ده ر نه کریت سوپای بیگانه
رزگاری نایت ئه ی ئه مان ئه م نیشتمانه2





Cklara Moradian and Soraya Fallah will be performing a reading of an original short One Act Two Women Play. This piece is an original collaboration by both women and has been written by Cklara and Soraya unless otherwise noted.
The Concept of this piece is Iranian women and trans-generational activism. It delves into the most recent movement in Iran but also looks at how the spirit of courage has been shaped. Cklara and Soraya tell a universal story of heroism through personal narrative.
"Sculpting the Edifice; Cracking the Walls" AT THE SANTA ANA Grand Central Art Center

سه‌شنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۸

اسم من زینب جلالیان می باشد




به‌ سازمانهای حقوق بشر :


اسم من زینب جلالیان می باشد

من دختر 27 ساله‌ی کورد زندانی سیاسی ایران هستم حکم اعدام من از طرف شورای عالی دادگاه‌ انقلاب اسلامی تایید شوده‌ است ، من بخاطر شکنجه‌ی زیاد در حال حاضر مریض ، و هیچ وکیلی ندارم که‌ از من دفاع کند محاکمه‌ی من فقد چند دقیقه‌ طول کشید و ان هم این بود که‌ دادگاه‌ به‌ من گفت تو دوشمن خدا هستی و باید اعدام شوی من از حاکم خواستم که‌ پیش از اعدامم به‌ من اجازه‌ بدهد برای اخرین بار صدای مادرم و فامیلم را بشنوم حاکم از من خواست که‌ دهنم را ببندم و در خواست مرا رد کرد .

26/11/2009