http://www.asoyroj.com/farsi/detail.aspx?=hewal&jmara=1152&Jor=4
مصاحبه گر- کانی شایقی
حجاب در ایران، امری اجتماعی و معضلی سیاسی( در گفت وگو با ثریا فلاح)
| ||
28/09/2012
| ||
فرض کنید یک زن هستید و یک حساب کاربری در فیسبوک دارید. به اشتراک گذاشتن عکسهای بیحجاب در صفحهتان حالا میتواند عواقبی بیش از تذکر دوستان و آشنایان در مورد امکان به خطر افتادن امنیت شغلی و تحصیلیتان داشته باشد.
اگر گزارشی در این زمینه به دادستانی برسد، ممکن است پروندهای قضائی برایتان تشکیل شود. اگر از مرزها و محدودههای ایران هم خارج شوید، امکان کنترل حجاب شما همچنان برای حکومت ایران وجود خواهد داشت؛ مثلاً به عنوان دانشجوی بورسیه دولتی، مجری مشهور صدا و سیما یا هرکسی که بتوانید وارد مورد توجه دولت ایران قرار بگیرید.
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10151062472593954&set=a.76709008953.72388.75638168953&type=1&relevant_count=1به نظر میرسد ماجرای برخورد با پوشش زنان و دختران که از خیابانها و میدانهای اصلی شهر، به کوچهپس کوچهها و داخل پاساژها، محلهای برگزاری کنسرت و نمایشگاه کشیده شده بود، کمکم قرار است به داخل رایانهها و حتی به خارج از کشور هم برسد. خواست حجاب اختیاری هرچند پس از تظاهرات سال ۱۳۵۷ زنان علیه حجاب اجباری نمود عینی و مستقیم نداشته اما در تمام دوران پس از انقلاب در ایران، به شکل نافرمانی مدنی و از طریق رعایت نکردن حد تعیین شده برای آن همواره وجود داشته حجاب عمومی یا خصوصی، موضوعی است که همواره مورد چالش و گمانه زنی هایی ازسوی جمهوری اسلامی قرار گرفته است، به گونه ای که حاکمان نظام با نفی خصوصی بودن حجاب مشکلات عدیده ای را در مقابله با آن ایجاد کرده اند.
درهمین رابطه ثریا فلاح فعال حقوق زنان با اشاره به اینکه حجاب می بایست امری خصوصی باشد نه تعیین شده توسط دولتها به آسو نیز گفت: در ایران که حجاب به یک امر اجتماعی و یک معضل سیاسی و چماق سرکوب مبدل شده است دیگر نمی توان از خصوصی بودن یا شدن آن در سیستم سیاسی و مذهبی ایران سخن گفت. این سیستم به افراد عادی که بخشی از سیستم سرکوب نیستند هم اجازه دخالت در امر حجاب و عدم رعایت آن داده شده است. اوایل انقلاب بسیاری از مغازه ها در تهران بدون اینکه دستور دولت موقت باشد بر سر درب خود نوشتند ورود افراد بانوان بی حجاب ممنوع است بعدها همین مسئله بدین شکل تغییر قیافه داد: ورود زنان بد حجاب ممنوع است و این در حالی بود که هنوز زنان بی حجابی (معنای چادر و مقنعه و روسری و ... )در مناطقی مانند کردستان وجود داشت و زنان و بالاخص نسل انقلابی از گذاشتن روسری و قبول آن به شدت سرباز می زدند. چرا مهم است که پوشش و حجاب رادر چارچوب امری خصوصی بدانیم ؟ دو دلیل اصلی برای این موضوع وجود دارد یکی اینکه توسط دولتها کنترلش سخت تر می شود و دوم اینکه در بیشتر موادر هویت فردی افراد ،قشر اجتماعی ، فرهنگ و گرایشات جنسی افراد ، و مذهبی و غیر مذهبی بودن فرد را نشان میدهد و طبق قوانین و منشور حقوق بشر در یک کاتاگوری دیگری با آن برخورد می شود. حجاب و پوشش تنها یک لایه و رویه نیست به مانند آنچه برای باارزش جلوه دادن حجاب و به نوعی هم گول زدن زنان از زن به عنوان گوهر و از چادر به عنوان صدف نام برده شد و امروز هم در پیامکهای حجاب و عفاف به زنان می فرستند بلک وسیله سیاسی برای سانسور فردی است. پوشش از صورت سانسور دولتی به خود سانسوری هم کشیده شده و سعی در کنترل تمام عواطف و رفتارها و چگونگی بیان احساس زن دارد.زن به صورت موجودی وابسته به اجتماع که از خود بهایی ندارد و فردیت او و لذایذ زندگی به راحتی بایست قابل گذشت باشد در می آید و بدین ترتیب راحتتر مورد کنترل قرار میگیرد. از آنجایی که اسلام یک دین وابسته کنترل و تعیین تکالیف شرعی برای سکشوالیته افراد است و کلیه قوانین جزایی بر اساس برخورد با نوع روابط جنسی و شمای جنسی و تحریکات برونی و درونی افراد تعیین می شود از این رو دولتمردان به خود اجازه دخالت در کلیه امور خصوصی افراد را می دهند. نظام جمهوری اسلامی حکومتی است که در امور شخصی و احوال حصوصی افراد و شهروندانش با تمام اشکال مداخله می کند. این شیوه برخورد که به سرکوب منجر شده است نوعی مکانیسم کنترل کننده زنان است. بالاخص که با نسلی روبرو شدندکه آزادی های غربی را تجربه کرده بود و می رفت تا بال و پر زنان را بیشتر بگشاید. حجت الاسلام «داوود مهدوی زادگان به عنوان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و یکی از تئورسین های جمهوری اسلامی نگاه نظام را در رابطه با مسئله حجاب به عنوان یک امر اجتماعی تشریح کرده واذعان می دارد که این حریم باید از نگاه نامحرم و تجاوز غیر حفاظت شود.و حجاب را یکی از راهحلهایی که در شرع اسلام برای حفظ حریم بیان شده می داند .وی می گوید که: در واقع افراد به حجاب امر شدهاند تا حریمشان از نامحرم حفظ شود. این همان دیدگاهی است که دست دولت را در کنترل افرادی که حجاب را در آن حدود و ثغور دستور داده شده توسط ولی فقیه رعایت نمی کنند باز می گذارد. برخوردهایی که در ایران در مورد بدحجابی توسط ماموران امنیتی در خیابانها صورت می گیرد به امری روتین وروزمره مبدل گشته است، اما سوال این جاست علت برخورد ماموران امنیتی با موارد بدحجابی که این روزها به فضای مجازی در اینترنت نیز گسترش پیدا کرده است به چه موارد مربوط می شود. در این رابطه خانم ثریا فلاح با اشاره به قوانین مربوط به حجاب، معتقد است: زنان در ایران بزرگترین قربانیان سیستم مذهبی و سنتی و ناعادلانه ساخته شده دست شریعت هستند، بالاخص پس از برقراری نظام جمهوری اسلامی طبق قوانین مدنی و جزای اسلامی دخالت در خصوصی ترین امور خانواده و فرد جایز است. حجاب و رعایت آن یکی از این امور است. این امر موجبات تعرضهای جانی و مالی زیادی را برای زنان فراهم نموده است. برای پاسخ به این پرسش مجبورم برخی مقررات و قوانین مربوط به حجاب در ایران را بررسی و آگاهی در چند زمینه حایز اهمیت است از جمله : قوانین جزای اسلامی بر اساس مقررات مربوط به حجاب در ایران و تاریخچه تصویب قوانین مربوط به حجاب وضعیت اجتماعی و فرهنگی نفوذ مذهب در بافتهای جامعه غیبت سازمانها و انستیتوهای اجتماعی و گروههای فشار و مقاومت برخورد جمهوری اسلامی از دستگیری افراد در خیابان یا محل کار هم تجاوز کرده و چون معتقد به خصوصی بودن امور افراد از جمله حجاب نیست به بازداشت و فراخواند ن زنان و مردانی که به نوعی آزادی های فردی را از جمله پوشش ،نوع کوپ مو و تماس با جنس مخالف و حتی خنده های پر صدا و دست دادن را بهانه ای تحت عنوان بی حجابی و بی عفتی افراد قلمداد نموده و برای آن مجازات هایی قایل شده است. سال 1357 تنها 26 روز پس از پیروزی انقلاب یک روز قبل از روز جهانی زن آیت الله خمینی دستوری با این مضمون اعلام کرد که دروزارتخانه ها نبایست گناه صورت گیرد وزنان نبایست لخت به وزارتخانه های بروند. واز سال 1359 ورود زنان بدون حجاب به ادارات ممنوع بود با این وصف تا سال 1363 هنوز در قانون نیامده و مجلس شورای اسلامی ایران در سال ۱۳۶۳ قانون مجازات اسلامی را به تصویب رساند و اعلام کرد که هرکس در معابر عمومی حجاب را رعایت نکند، به ۷۲ ضربه شلاق محکوم خواهدشد. بدین ترتیب برخورد با مسئله حجاب در یک روند صورت گرفت و زنان قدم به قدم در حائلی که میان آنان و جامعه و جسم و روح آزادشان بود پیچیده شدند. از آنجایی که آنچه از نظر فعالان زن و سکولارها مسئله حجاب خوانده و نامید ه می شود از دیدگاه تیورسین های مذهبی جمهوری اسلامی حل مسئله است بدین ترتیب که بی حجابی مسئله و حجاب حل مسئله است، نبایست بعید به نظر برسد اگر زنان در ایران و بعضا هنگام بازگشت به کشور با شیوه برخورد سرکوب روبرو شوند. بدین معنا که کارگزاران راهی به جز اجرای مقررات و قوانین اسلامی ندارند. البته آنچه وجود دارد و حقیقتی است در جامعه ما به معنای حقانیت آن نیست. به همین دلیل است که زنان دنبال حل مسئله حجاب می گردند و نبایست همچنان یک موضوع فرعی ارائه و نشان داده شود. حال زنان آزادی خواه برای مقابله با این گونه برخورد ها می توانند چه اقداماتی را صورت دهند. خانم فلاح در این باره به آسو نیوز می گوید:
مخالفت با حجاب اجباری سالهاست در فرهنگ سیاسی و بررسی های حقوق بشری گنجانده شده است و حقوقدانان ، نویسندگان و سایر کمپینهای زنان با آن به مخالفت برخاسته اند امابه دلیل اینکه در نظام حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی به طور کاملا واضح از حجاب و پوشش زنان و حتی پوشش مردان سخن به میان آمده مخالفت با حجاب امری سخت بوده و هست. اگر برای بررسی اقدامات زنان آزادی خواه در ایران و خارج از ایران به بیش از سه دهه گذشته برگردیم می بینیم که علیرغم تمامی سرکوبهایی که علیه زنان در خیابانها ؛محل کار؛ به هنگام مسافرت؛ در میهمانی ها و حتی حریم و چارچوب خانواده صورت گرفته زنان دست از اعتراض برنداشته اند. به نظر می رسد مادران دخترانی که امروز دستگی می شوند در 17 اسفند 57 به خیابانها ریختند و نه روسری خواستند و نه توسری و امروز هم در دانشگاهها و در هر جا برایشان ممکن باشد هنوز این شعار را که به نوعی ضدیت با تحقیر توی سر زدن و ستاندن حق تصمیم گیری را نشان می دهد به دختران خود آموزش دادند وجای شکل مفعول بودن خود را از قبول اجباری بودن حجاب به فعال بودن عدم قبول آن عوض کردند و به این ترتیب از دل این روند یک جریان سیاسی پدید آمد که به طور غیر رسم جنبش مبارزه با حجاب اجباری نامیده شد که بدون شک در تمام مراحل خود به نوعی بی توجهی و گاه تحقیر مردانه و حتی زنانی که می گفتند ما مسائل مهمتر از حجاب داریم روبرو شد. آخر مشکلی که بودتبدیل رعایت و عدم رعایت حجاب به ناموس و بی ناموسی مردان کمک زیادی در جذب مردان و زنانی که خواهان حفظ شرافت مرد خانواده بودند کرد. زنان کنشگر ،زنان فعال مدنی ،حتی آنان که دیدگاه خاصی به جز اندیشه آزاد و راحت زیستن نداشتند یا ندارند ، از همان ابتدای انقلاب تاکنون دست به مخالفت و حرکتهای اعتراضی زیادی علیه حجاب اجباری زدند. در این روند کارزارهای زیادی برای احقاق حقوق زنان به وجود آمده که بحث حجاب را نیز به بوته فراموشی نسپرده ویکی از قویترین این کارزارها که اختصاصآ به پیش کشیدن مسئله و دیسکورس حجاب در میان تمام آحاد جامعه از قشر مذهبی گرفته تا فعالان حقوق بشر و مخالفان مذهب و.." کمپین نه به حجاب اجباری "است که فعالیت خود را از ماه جولای امسال شروع کرد که پس از طرح موضوع توسط گروه دانشحویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران واضافه کردن نظرهای متخصصانه توسط افراد صاحب نظر شروع به کار کرد و تاکنون بیش از 27000 نفر به آن پیوسته اند و حمایت خود را از آن اعلام داشته اند شاید به همین دلیل است که این کمپین امروز موفق تر عمل می کند چون با حجاب مخالفتی ندارد بلکه با مخالف اجباری بودن حجاب است. این درست است که این کمپین تلاش می کند بگوید که سیاسی نیست اما اساسآ بحث حجاب دارای خصیصه و هویت سیاسی است چون دولت و نهادها و انستیتوهای حاکم را به مورد تهدید قرار می دهد. زنانی که دستگیر می شوند به نظر می رسد که مسببین خرجها و هزینه های سنگینی هستند که روی دست وزارت اطلاعات گذاشته می شود. دولت کارمند و نیرو و ماشین و زمان هزینه می کند ،زندان و بازداشتگاه و بازجو و خواهر زینب های استخدامی یا از جان گذشته و..به جان زنان می اندازد و برای جبران خسارات وارده به میزان و درجه دوری و نزدیکی روسری از پیشانی و بلند و کوتاهی و رنگ لباس که در هیچ جای قران هم نیامده جریمه تعیین می کنند و به میهمانی و عروسی ها حمله می کنند و در موارد بسیاری کمیته ای ها که من انان را کسبه های باج گیر می نامم کلی پول جهت ول کردن میهمانی و آزاد گذاشتن مردم می گیرند و دم و دکانی برای خود باز کرده اند. من شخصآ به این کمپین پیوسته ام و در کنار افرادی قرارگرفته ام که ایده های سیاسی مختلف و گاهآ مخالف هم داریم اما در این نکته مهم شریکیم. من در میان افرادی که عکسشان را فرستاده اند دانشگاهی و چپ و راست می بینم و حتی آیت الله یا زنان محجبه می بینم که به آزادی در پوشش معتقدند و این بحث دیگرگونی است که شاید سالها قبل و اوایل انقلاب ممکن نبود و با رشد دیدگاههای سکیولار به ورطه مباحث و مجالس سیاسی و مدنی کشیده شده است. با اینکه در بسیاری موارد و برهه تاریخی پس از انقلاب جریانهای سازمان یا فته به آن معنا که تنها و اختصاصآ برای حجاب باشد نداشته ایم اما فعالیت زنان به طور مستقل یا در گروههای زنان یا مثلا کمپین یک میلیون امضا ،نوشتن زنان در رابطه با حجاب ،قبول و پذیرش دستگیر شدن و کتک خوردن و تحقیر شدن و اخراج گشتن نوعی مبارزه منفی علیه این اجبار است که جنبشی مدنی و سیاسی است که در مقابل دخالت دین در سیاست و زندگی افراد ایستادگی می کند. اشعار و نقاشی ها و مقاله ها و ظاهر شدن به شکل اغراق آمیز در خیابانها و مجالس را نوعی نشانه های عدم حمایت از زور سیاسی و در نهایت نوعی جرآت آموزی برای نسل بعدمی بینم. نسل جدید زنان بالاخص با راهگشایی به دنیای تکنولوژی گرایش زیادی به رعایت حجاب ندارد و هرچه آموزه های حقوق بشری گسترش می یابد تمایل به حقوق فردی و رعایت آن منجمله حق انتخاب پوشش و آزادی های فردی گسترش می یابد |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر