شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۹۱

شرکت کمپین یک میلیون امضا و حامیان مادران پارک لاله ولی در برنامه قیام و جنبش یک میلیاردی زنان برعلیه خشونت


کمپین یک میلیون امضا درون کمپین یک میلیاردی زنان
 هفته جنبش یک میلیادی زنان بر علیه خشونت فرصت مناسبی بود تا ما هم یک بار دیگر دفتر چه های کمپین ،عکسهای زنان دربند ، پوستر های مادران پارک لاله را به همراه خودکار و صفحه امضاها، گل سینه کمپین و صفحه های پرینت شده سلاید شاو در مورد کمپین را با خود ببریم. خیلی هیجان زده بودم که بعد از مدتها که از تعدادمان کم شده بود و شور و هیجان صادقانه بچه ها را برای برپایی میزهای اطلاع رسانی و امضا گیری و صحبت های چهره به چهره نمی دیدم ، یک بار دیگر همه را دور هم ببینم. دلم می خواست بچه ها را دوباره ببینم که از قوانینی که هنوز سر جای خود باقی هستند صحبت کنند ولی ترس ورم داشت که انگار برای بسیاری از آنان دیگر کاری که سالها درگیر آن بودیم و تمام پروژه هایمان را بر اساس اطلاع رسانی در باره کمپین و قوانین نابرابر در مورد زنان تعریف می کردیم ونه تنها در فستیوالها ،جمعهای دوستانه ،فعالیتهای دانشگاهی و برنامه های رادیویی وتلویزیونی بلکه حتی در مجالس خصوصی هم نسخه های فارسی و انگلیسی اش را با خود می بردیم و پای تمام افراد خانواده را به عرصه کارهای کمپین کشیده بودیم موضوعیت نداشت. از آنجا که با زنان سازمان ملل شاخه لوس آنجلس روی برگزاری مراسم جنبش یک میلیارد ی زنان بر علیه خشونت و برگزاری رقص در حرکت جهانی کار می کردم شرایط گذاشتن میز و پیوستن به یرنامه را به همراه یکی از دوستان حامیان مادران پارک لاله فراهم کردیم. سر انجام روز موعود فرا رسید روز 14 فوریه روز در روز «وی دی»{روز واژن، (Vagina)-Day } مصادف با والینتاین فرا رسید. این روز برایم مهم بود چون به پیشنهاد Eve Ensler ایو اینسلر نویشنده و فمینیست امریکایی و با هماهنگی گروههای مختلف زنان قرار بود زمین زیر پای زنانی که باهم برای یک میلیارد زنی که مورد خشونت قرار می گیرند به لرزه درآید،پس جای ما هم بود که هم مورد خشونت قانون وهم فرهنگ قرار گرفته بودیم. به همراه چند تن از دوستانی که در ترافیک شدید روز والینتاین به جای رفتن به مکانی تفریحی ، مست کردن و خوشگذرانی و گرفتن هدایای جورواجور به برنامه ای که قرار بود صدها زن از ساعت های عصر تا نیمه های شب در کنار هم به اجرای برنامه ،لرزاندن زمین بر علیه خشونت رفتیم. دیدار دوستانم روحیه گرمی به من داد . در ابتدا حس کردیم کسی حال و هوای شنیدن داستان نابرابری زنان ایران و امضای پتیشنی که برای خیلی ها دیگر موضوعیت نداشت را ندارند یکی از دوستا ن گفت لابد شوخی می کنی امضای پتیشن ؟ مگر کمپین تمام نشد ؟ اون که جای خودشو به جنبش سبز داد ! چرا اینطور فکر می کنی ؟ شاید من بی خبرم! نکند که قوانین در ایران عوض شده اند و دیگر زنان به واسطه جنسیتشان مورد تبعیض قرار نمی گیرند و قوانین مربوط به ازدواج، طلاق، سرپرستی فرزندان، سن مسئولیت کیفری، ارث، دیه، تابعیت ،شهادت و قوانین حامی قتلهای ناموسی همه دستخوش دگرگونی های فاحش به نفع زنان شده است. بعد به استدلات دیگر ی دست زد . کمی درگیر بخث شدیم ولی به زودی به نتیجه رسیدیم که کمپین تا حذف قوانین تبعیض آمیز ادامه دارد. محل پر بود از جوانانی که از موضوع یک میلیارد نه به خشونت خبر دار شده بودند ،هنرمندان و گروههای مختلف ،زنان و مردان ضد خشونت ، شاعران جوان وگروههاو دی جی ها و خوانندگان با تجربه. فتوبوت مربوط به برنامه (photo booth) برای فرستاد ن مستقیم عکسها به فیس بووک و تویتر و گوکل پلاس و...، و میز مشترک کمپین یک میلیون امضا و حامیان مادران پارک لاله –ولی. اولش همه بی توجه بودند بعد تمام اطلاعیه های مربوط به زنان زندانی و خشونت های وارده بر آنان ، مقالاتی در رابطه با نسرین ستوده وسایر زنان و متن قوانین تبعیض آمیز را که از قبل به وفور زیراکس کرده بودیم روی میزها و دست مردم دادیم بعد شروع کردیم به صحبت با زنان. جملاتی کوتاه کافی بود تا در لیست امضا قرار بگیرند. راستش امضایشان زیاد برایم مهم نبود من که دیگر نمی خواستم تعداد مضاها را حساب کنم. ولی بهانه خوبی برای پیش کشیدن شرایط زنانمان بود و خشونتهای قانونی وارده بر آنان و حضور کمپین های فعالمان. به مرور با اینکه پشت ویترین فروش وسایل زنان سازمان ملل شاخه لوس آنجلس بودم ولی بشتر سوالاتی که ازم شد مربوط به کمپین و آنچه بود که جلویم روی میز شیشه ای و در میز بغل دستی گذاشته بودم. با سوفیا حس خوبی میانمان رد و بدل می شد.آن شب برایم" یک میلیون..." در میان "یک میلیارد..." معنای مجدد خود را گرفت،معنای بالندگی و انرژی مجدد که در آن فضای چند صد نفری موج می زد...






stand for Human rights

هیچ نظری موجود نیست: