چهارشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۴۰۰

از مبحث خودی و ناخودی نامجو تا توهم برتری!

از مبحث خود و ناخودی نامجو تا حس برتری!

برایم تازگی ندارد که محسن نامجو به ژن برتر وسلطه  جویی و... معتقد باشد.  زمانی که در بزرگ بینی غرق شد  از خود و ناخود ی آغاز کرد. به او اعتراضی نشد , او هم به شکایات ما معترضین اعتنایی نکرد وامروز غائله بالا گرفت. 

باور نمی کنید؟ بله مسئله خیلی ها نبود. مسئله حاشیه ای ها بود. مسئله مردم مناطق درو افتاده بود. حافظه تاریخ وقتی به مسئله مردم و توهین به فرهنگ مردم که با " زبان کردی یا لهجه های دور افتاده" و برتری "انسان مدرن شهری" به مردم مناطق دور افتاده  و" روستای بزرگ پر از آدمهای فقیر " می رسد ضعیف .می شودلابد کلمات داخل گیومه را که متعلق به آقای نامجو است  به یاد می آورید؟

ده سال پیش را می گویم. به یاد دارم ده سال قبل درست در همین زمان برایش نامه ای نوشتم در جواب به توهینی که در لابلای تمجمید از اصغر فرهادی کرده بود. آین چه فرهنگی است که برای قدردانی از کسی یک زبان یا ملتی را خار و خفیف کنیم و تازه از موسیقی شان هم بدزدیم می توانید این لینک را ببینید و نامه ای که آن موقع من و بسیاری از کسانی که سلیبریتی نبودیم به ایشان که سلیبریتی بودند ؛ نوشتند.

این لینک نامه ام است

https://rooz.hilnu.com/persian/news/newsitem/article/-ec4cb239da/

و برخی دیگر از دوستان هم نوشتند. 

https://masoudmanaf.wordpress.com/2012/02/23/1114


این روزها با ادامه یک روند حقیقت جویانه و سوال برانگیز رابطه میان قدرت انگاری(توهم)،خودبرتر بینی و توهم مصونیت از مجازات روبرو هستیم. بله من هم مانند زنان دیگر از مردانی همچون محسن نامجو سخن می گویم.  برای بسیاری ممکن است جای سوال باشد که چرا اینقدر این موضوع را بزرگتر از آنچه هست جلوه می دهیم. اما در حقیقت برخورد زنانی که به  اعاده دادخواهی  می پردازند این است که کسی نبایست به صرف هر شغل و پوزسیون و موقعیتش خود را از هرکاری که انجام می دهد مصون بداند.این روند سیر عقلایی در ادامه جنبش زنان است. گرچه همه می دانیم که محسن نامجو تنها فردی نیست که اینچنین می اندیشد. اما یکی از کسانی است که حساب و کتابها و محاسبات بسیاری از زنان و مردان ایران رابدون اینکه بخواهد به چالش کشید. این تکان شدید، واقعیات درونی محسن نامجو،رفتارش در مقابل زنان ؛ مبحث "نه ، برتری سالاری و بسیاری مسائل دیگر را برملا کرده. این مسائل  را به یمن آگاهی گروهی و خرد جمعی می بینم .

محسن نامجو هر گز برایم نه مهم بوده و نه موسیقی دانش دانسته ام ،  به نظرم دروغین و فیک آمده . از آن دسته افرادی که  پا روی دیگران میگذارند و به نظر خودشان نردبان ترقی را از سپاتیفای بالا می روند. به راحتی توهین کنند و  و برا ی بزرگنمایی خود با احساسات عده ای بازی کنند و به آسانی از کنار توهینشان بگذرند.

می توانم درک کنم که برای کسانی که به نوعی اورا دوست داشتند یا توهینهای قبلی که به آن اشاره ای داشتم را نشنیده یا ناشنیده گرفتند ، باید دردناکتر از کسانی باشد که سالها قبل اورا کنار گذاشتند.  

کوتاه سخن اینکه متآسفم که مردانی همچون او سالها ظاهرنگه می دارند و عوام می فریبند و شادم از زنان و مردان آگاهی که به شکستن این روند پرداخته اند. 

هیچ نظری موجود نیست: