روز 21 ماه جولای در یک اقدام همگانی برای دفاع از صدیق کبودوند که 57 مین روز اعتصاب خود را می گذراند لوس آنجلس شاهد گردهمایی گروههای زیادی بود.
حمایت کنندگان از تجمع لس آنجلس :
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران -جنوب کالیفرنیا
انجمن مدافعان دمکراسی در ایران – جنوب کالیفرنیا
حامیان مادران پارک لاله (مادران عزادار ایران) لس آنجلس – ولی
اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران -لس آنجلس
انجمن سازمان ملل متحد- امریکا ، شعبه سن فرناندو
کمیته کردهای مقیم امریکا برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران
سخنرانان و قرائت کنندگان بیانیه ها : دکتر کاظم علمداری از جانب جامعه دفاع از حقوق بشر جنوب کالیفرنیا ، دکتر مجید نفیسی شاعر و نویسنده ، خانم پرتو نوری علا شاعر و منتقد ، خانم کتایون عظیمی حامیان مادران پارک لاله ، آقای خسرو بندری اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران -لس آنجلس ، خانم ثریا فلاح به نمایندگی از جانب فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان عفو بین الملل، آقای شهریر نواخترانجمن مدافعان دمکراسی در ایران – جنوب کالیفرنیا و پیام کمپین حمایت از آقای کبودوند که از سوی آزاد مرادیان قرائت گردید
متن آنجه من از جانب فدراسیون قرائت کردم
امروز من به نمایندگی از طرف سازمان های حقوق بشری: فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو) بیانیه مشترک عفو بین الملل و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر را برای شما عزیزان و کنشگران حقوق بشری که قلبشان برای جان انسانهای دربند می تپد قرائت میکنم
:
دولتمردان ایرانی باید محمد صدیق کبودوند را فوری و بی قید و شرط آزاد کنند
، عفو بین الملل و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران در بیانیه مشترکی از دولتمردان ایران خواستند فورا و بدون قید و شرط محمد صدیق کبودوند را آزاد کنند و گفتند دولتمردان مسئول به خطر افتادن جان او در اثر ادامه اعتصاب غذایش هستند.
این سه سازمان حقوق بشری محمد صدیق کبودوند را که از اقلیت کُرد ایران است، یک زندانی عقیدتی می دانند که تنها به خاطر فعالیت های روزنامه نگاری و حقوق بشری و استفاده مسالمت آمیز از آزادی بیان خود در زندان به سر می برد.
محمد صدیق کبودوند از شامگاه روز شنبه 24 تیر 1391 دست به اعتصاب غذای “خشک” زد و از نوشیدن آب خودداری کرد، اما در پی درخواست خانواده و دوستانش پذیرفته است که نوشیدن آب را ازسرگرفت. محمد صدیق کبودوند گفته است که پس از پایان اعتصاب غذای “خشک“ به اعتصاب غذای “ تر” ادامه خواهد داد و از خوردن غذا خودداری خواهد کرد. او اعتصاب غذای خود را در تاریخ 6 خرداد در اعتراض به خودداری دولتمردان ایران از دادن اجازه دیدار از فرزند بیمارش شروع کرده است. پسر او، پژمان، از دیماه 1390 به بیماری ناشناختهای دچار شده است.
از آن تاریخ به بعد، محمد صدیق کبودوند در دو مورد-با حضورمآمور دادسرا- اجازه یافته است فرزند خود را ببیند. آخرین بار در اوایل اردیبهشت 1391 مسئولان زندان او را برای دیداری تقریباً نیم ساعته نزد فرزندش بردند. از آن پس، مقامات از دادن مرخصی به محمد صدیق کبودوند برای دیدار دوباره با فرزندش سر باز زدهاند، با وجود این که براساس مقررات آییننامه زندانهای ایران صدور اجازه برای این گونه دیدارها بسته به صلاحدید امکانپذیر است.
وضعیت جسمانی محمد صدیق کبودوند از زمان شروع اعتصاب غذا به شدت رو به وخامت رفته است. در آن زمان، او در نامه سرگشاده ای به تاریخ 7 خرداد 1391 اعتراض خود را این گونه شرح داد: «دادستان و دستگاه امنیتی با من به عنوان کوشنده حقوق بشر کینه و عداوت و دشمنی دارند، لذا با مرخصی اینجانب حتی با وجود بیماری صعب العلاج حاد و وخیم و شرایط اضطراری فرزندم و به رغم گذراندن نیمی از حبس غیرقانونی و ناعادلانه ام همچنان مخالفت می کنند. این مخالفت، عداوت با فرزند من و نوعی کینه توزی نسبت به فعالان حقوق بشر است. از این رو در اعتراض به این گونه رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی مسوولین قضایی و امنیتی از ساعت ۲۱ روز شنبه ۶ خرداد ماه مجددا دست به اعتصاب غذای نامحدود زده ام…»
با وجود این که پزشکان زندان توصیه کرده اند که محمد صدیق کبودوند برای درمان لازم به بیمارستانی در بیرون از زندان منتقل شود.، مسئولان زندان در اواسط تیرماه از انتقال او به بیمارستان بدون دستبند سر باز زدند.
محمد صدیق کبودوند، سردبیر پیشین هفتهنامه پیام مردم کردستان و بنیانگذار سازمان حقوق بشر کردستان، پس از محکومیت به اتهام های مربوط به به فعالیت های روزنامهنگاری و حقوق بشری خود از تاریخ 10 تیر 1386 حکم 10 سال و نیم زندان را میگذراند.
از زمان شروع محکومیت، محمد صدیق کبودوند چندبار دچار سکته قلبی، ناراحتیهای مربوط به پروستات و کلیه و چندین بار نیز دچار سرگیجه و بیهوشی شده است. با وجود این، به طور منظم از خدمات درمانی لازم برخوردار نبوده است.
آن هریسون، معاون بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی عفو بینالملل، گفت: «محمد صدیق کبودوند یک زندانی عقیدتی است که تنها به خاطر فعالیتهای روزنامهنگاری و حقوق بشری و استفاده مسالمتآمیز از آزادی بیان خود در زندان بهسر میبرد. در وهله اول او اصلاً نباید دستگیر میشد و اکنون نیز باید فوراً و بدون قید و شرط آزاد شود تا بتواند در این دوران ناگوار در کنار خانوادهاش باشد.»
عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و رئیس جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، گفت: «تا آن زمان، دولتمردان ایران مسئول هرگونه خطر احتمالی برای جان محمد صدیق کبودوند در اثر ادامه اعتصاب غذا و بدتر شدن حال او هستند. براساس مقررات حداقل سازمان ملل برای رفتار با زندانیان، دولتمردان ایران ملزم هستند فوراً خدمات درمانی لازم را در اختیار محمد صدیق کبودوند قرار دهند. آنها باید به آزار دادن این پدر از طریق جلوگیری از دیدار او با فرزند بیمارش پایان دهند.»
از چپ به راست آزاد مرادیان مهدی فتاپور و ثریا فلاح
jJn-U/s400/Azad-Mehdi-Soraya.JPG" />
http://www.vokradio.com/content/view/1587/25/
مصاحبه صميمانه ى آزاد مراديان با مهدى فتا پور
٢٥ جولاى ٢٠١٢
آقاى مهدى فتاپور عضو هیئت اجرایی شورای هماهنگی اتحاد جمهوری خواهان و عضو شوراى رهبرى سازمان فدائيان به دعوت انجمن دفاع از دموكراسى در ايران - جنوب كاليفرنيا در لوس آنجلس مهمان فعالان سياسى و حقوق بشر بودند. فرصتى پيش آمد تا مصاحبه اى نه چندان كوتاه براى پخش در راديو داشته باشيم، در عين حال دوربين كوچكى كه بصورت كلوز آپ در كنار ما قرار داشت تقريبا همه اين مصاحبه را ضبط كرد و اين امكان را ايجاد كرد كه اين مصاحبه بصورت ويديوئى هر چند با كيفيت كم در اختيار دوستان ما قرار گيرد.
در این مصاحبه آقای فتاپور به موضوعآتی چون اتحاد جمهوری خواهان، گرایشات چپ در این اتحاد، جنبش سکولار خواهی ، جنبش سبز ، سیستم فدرالیزم و مسایل اقلیتهای ملی و مذهبی ، همبستگی و تلاش برای اتحاد میان اپوزسیون خارج از کشور می پردازد. آقای فتاپور همچنین به ارتباط سازمان فدائیان با سازمانها و احزاب جنبش کردستان اشاره می کند، زمینه همکاری با احزاب ملی ، مسایل حقوق بشر از جمله حمایت از آقای کبودوند، و در آخر نظر آقای فتاپور در مورد تروریزم دولتی و ترور اپوزسیون خارج از کشور منجمله ترور دکتر قاسملو پایان بخش این مصاحبه خواهد بود
با تشكر از مهدى فتاپور و دوستانمان در جامعه دفاع از حقوق بشر ايران -جنوب كاليفرنيا وانجمن دفاع از دموكراسى در ايران - جنوب كاليفرنيا،
روز یکشنبه با عجله با آزاد مرادیان به تلویزیون رفتیم و برنامه در خصوص کبودوند گذشتیم .در این برنامه مصاحبه با پریناز حسنی کبودوند داشتیم . پریسا ساعد و آقای ضیا خیلی کمک کردند
پشتیبانی از خواست آقای کبود وند، برنامه اختصاصی تلویزیون ان ای تی وی و دکتر پریسا ساعد
برنامه اختصاصی شبکه تلویزیونی ان ای تی وی برای آقای محمد صدیق کبودوند و
در ۵۱ مین روز اعتصاب غذای ایشان که در تاریخ
۱۴ جولای ۲۰۱۲ توسط خانم دکتر پرسیا ساعد تهیه گردید.
در این برنامه که با حضور خانم
ثریا فلاح و آقای آزاد مرادیان اجرا گردید
ضمن تماس مستقیم با خانم پریناز حسنی همسر آقای کبود وند، و شرح مختصری از
فعالیتهای ایشان راهکارهای پشتیبانی از زندانیان سیاسی ایران مورد بحث
قرار گرفت.
محمد صدیق کبودوند در طی بیانیەای کە در وبسایت سازمان دفاع از
حقوق بشر کردستان منتشر شد اعلام کرد «به درخواست تمام بزرگواران و
وجدانهای بیدار که طی دو ماه گذشته از من درخواست پایان اعتصاب غذا کرده
بودند فردا سه شنبه ٣ مرداد ماه به اعتصاب غذا پایان میدهم».
محمد صدیق کبودوند بعد از بارها درخواست استفادە از مرخصی قانونی برای
معالجە و دیدار فرزندش از روز ٦ خرداد در اعتراض بە عدم توجە مقامات قضایی
و زندان بە عنوان تنها راه باقی ماندە باوجود بیماریهای سختی کە در زندان
بدان دچار شدە است با بەخطر انداختن جان و سلامتی خود دست بە اعتصاب غذای
نامحدود زد.
در طی این دو ماە فعالیتها و تلاشهای بسیاری از راەهای مختلف چە پوشش
رسانەای و چە با امضای بیانیە و اعتصاب غذای زنجیرەای و چە با مقالە،
یاداشت و کلیپ برای حمایت از خواستەهای برحق وی انجام شد. در پی وخامت
سلامتی وی کمپین و بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی از کبودوند درخواست متوقف
کردن این اعتصاب را کردند.
بیش از ٥٠ تشکل و سازمان مدنی و سیاسی و بیش از ٥٠٠ تن از
روزنامەنگاران، فعالین مدنی و سیاسی همچنین احزاب سیاسی کرد، بیانیە مشترک
کمپین را مبنی بر حمایت از کبودوند و خواستەهای وی امضا کردند.
در همین راستا سازمانهای بین المللی حقوق بشری از جملە عفو بین الملل،
دیدەبان حقوق بشر، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و روزنامەنگاران
بدون مرز بیانیەهایی مبنی بر آزادی فوری کبودوند صادر کردند.
موج حمایتها، وزارت خارجە بعضی از کشورهای جهان را نیز بە پشتیبانی از
خواستهای کبودوند جلب نمود کە از جملە وزارت خارجە آمریکا و نروژ را می
توان نام برد.
مطلب را به بالاترین بفرستید:
+ ده توانن ئه م رادوي ه گوي به ده ن تكايه له سه ر وينه ي رادوي كه كليك كه ن
+ براي شنيدن برنامه هاي راديو روي تصوير راديو كليك كنيد
در کمپین سراسری اعتراض به شرایط وخیم محمد صدیق کبودوند، مؤسس سازمان حقوق بشر کردستان و حمایت از او، که به همت و همآهنگی دکتر آزاد مرادیان، در آمریکا، بر پا شده بود، در کنار کلیه سازمان های دفاع از حقوق بشر جنوب کالیفرنیا، و دیگر هموطنان ایرانی، حامیان مادران پارک لاله ایران در لس آنجلس / ولی، نیز حضوری فعال داشتند.
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران/جنوب کالیفرنیا - انجمن دمکراسی برای ایران/جنوب کالیفرنیا - اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی در ایران/ شاخه لس آنجلس -انجمن امریکایی سازمان ملل/ شاخه سن فرناندو ولی
حامیان مادران پارک لاله ( مادران عزادار ایران) در لس آنجلس/ ولی
در این کمپین پرتو نوری علا، عضو حامیان مادران لس آنجلس / ولی و مجید نفیسی اشعاری به مناسبت این روز خواندند و پیام حامیان مادران در لس آنجلس / ولی نیز توسط هنرمند توانا، کتایون عظیمی قرائت شد
برای ملاحظه کلیه تصاویر و متن پیامها لطفن به فیس بوک حامیان مادران پارک لاله، در لس آنجلس / ولی مراجعه نمائید
Soraya Fallah is a human rights activist of Kurdish origin. She was imprisoned in Iran four times, and tortured so severely that she miscarried in solitary confinement. Omeed Rafizadeh has an Iranian father and a Filipino mother. He is currently writing a novel and recording an album about Iran. This song is written for women in prison, particularly Zainab Jalalian, a Kurdish activist. For more info on Soraya:www.facebook.com/soraya.fallah and sorayafallah@yahoo.com. Soraya and Omeed's album "No More Fun" can be listened to here:soundcloud.com/thereisnofun/sets
ثريا فلاح، فعال حقوق بشر کرد است. او چهار بار در ايران زنداني شده، و به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است. به گونه اي که در زندان انفرادي در اثر فشارهاي وارده سقط جنين کرده است. او اعتقاد دارد که هنر يکي از کارآمدترين شيوه هاي مقاومت در برابر رنج و عذاب انساني است. اين ترانه براي زنان زنداني ساخته شده، به ويژه براي زينب جلاليان، يک فعال کرد که در زندان به سر مي برد. شعرها به زبان هاي انگليسي و کردي (سوراني) هستند. براي اطلاعات بيشتر: www.facebook.com/soraya.fallah /sorayafallah@yahoo.com
lyrics
KURDISH - ENGLISH
1) Kurdish
ژیان و ماڵم به جێ هێشت
ماڵیکم ئه ویست نه له خشت
ماڵم وێران کرابو
نیوه ی به جیا ڕوخابو
2) English
Left her home for a day for a week for a year
landmines at her feet, chemicals in her tears
she suppress the fear, inhale toxins made by war profiteers
saw a man die laughin'
hahahaha
got poison in her blood that year
ran from bombed home slumpin' halfway gone
family on the floor
waitin for the sound
waitin for those missiles beating down
right beyond the door, right beyond the door now
gun-shot songs for child of war
when the state hunts your people
what’s your life for?
3) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
وتیان هاوری شیرینی(شیرین علم هولی(
فێربوی ده ستی فه رهادی(فه رزاد که مانگه رو فرهاد وکیلی(
زمانت نا له باره
سیزاکه شت سه رداره
4) English
when the state hunts your people
your life is fight or run
you name boys after devastation
you name girls after “unknown nation”
they the center, they the foundation
her life never saw no relief
she was in love with fantasies of peace
she was suffocatin' in bomb smoke, but she chose to breathe deep
For years her only friend was a road too steep, windin' through the mountains took her to the city
Tryin' to form a movement, got in too deep
walkin' among the wolves, syrup dripping from they teeth x2
5) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
له ته مه نی دوانزه سالان
ڕوشتم به ره و هه واران
شه ڕم له سه ر نه زانین
بو چی نه بونی ئاشتین
سیزای ئازادیخوازی
تۆمه تی خوا نه ناسین
6) English
they drooled at the sound of the girl they bit down on
little hunted runaway, they, told her to pray, they
told her that she speaks the wrong tongue anyway
drag her away
Now she sits in a cell all day
Forced to call every beast “sir”
but back at home
her family on the floor
they still wait for her
7) Kurdish
به ره و ئاسۆ
**********************
FARSI - ENGLISH
1) Farsi
زندگی و خانه ام را رها کردم
در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت
آشیانه ام را ویران کرده بودند
بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود
1) English
I left my home
Left it (echo)
I wanted a house, not made of clay
My house was destroyed
Half of it was demolished
2) Farsi
خانه اش را براي يک روز، يک هفته، يک سال ترک گفت
مين هاي زميني در برابراش، مواد شيميايي در اشکهايش
ترس را فرو مي نشاند، سموم شيميايي ساخته شده توسط دلالان جنگ را استنشاق مي کند
مردي را ديد که در حال جان دادن مي خنديد
ها ها ها ها
آن سال سم به خونش وارد شده بود
از خانه ي بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود
خانواده بر کف زمين
در انتظار صدا بودند
در انتظار موشک هايي که بر زمين کوبانده مي شدند
درست در آن سوي در، اکنون درست در آن سوي در
ترانه هايي براي کودکان جنگ از صداي شليک گلوله ها
وقتي دولت مردمت را شکار مي کند
زندگي ات براي چيست(به چه دردي مي خورد)؟
3) English
Now in a cell torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
They told me you are friend of Shirin (Alamholi)
Learned from Farzad (Kamangar) 2
Your mother tongue is wrong
Your punishment will be hanging
3) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
گفتند همره شیرینی(شیرین علم هولی(
آزموده دست فرزاد(فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی(
به زبان غیر سخن می گویی
پس سزاوار به دار آویختنی
4) Farsi
وقتي دولت مردم ت را شکار مي کند
زندگي ات جنگ است يا گريز
نام پسران را در پي "ويراني" انتخاب مي کني
نام دختران را در پي "ملت ناشناخته"
آنها که.......
زندگي شان هيچ گاه آسايش به خود نديد
او به "توهم صلح" عشق مي ورزيد
دود بمب او را خفه مي کرد، اما، اما ترجيح داد تا نفس عميق بکشد
براي سالهاي سال تنها دوستش يک جاده ي پر شيب بود،
از ميان کوهستان پيچ و تاب مي خورد و او را به شهر مي رساند
تلاش مي کرد تا خود را حرکت دهد، در حالي که عميقا گير کرده بود
از ميان گرگ ها راه مي رفت، گرگ هايي که از دندان هايشان شيره مي چکيد
5) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
در سن 12سالکی
به سوی بلندیها رفتم
برای جنگ با نادانی
برای یافتن پاسخ فقدان صلح
حکم آزادیخواهی
تهمت دشمنی با خداست
5) English
Now in a cell, torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
At the age of 12
I went toward destiny, my fight was against ignorance
And the fact that there is no peace
Punishment for seeking freedom is being slandered, accused of “enmity against God”
6) Farsi
از صداي دختر، که نقش بر زمينش کرده بودند، خوشحال بودند و آب از دهانشان جاري شده بود
آنها به دخترک فراري شکار شده مي گفتند دعا کند
به دخترک گفتند که به زبان نادرستي تکلم مي کند
او را کشيدند و بردند
حالا او تمام روز را در يک سلول مي نشيند
و مجبور شده تا به هر حيوان درنده اي بگويد "آقا"
اما در خانه
خانواده اش بر کف زمين
کماکان در انتظاراش هستند
Music composed by Mr. Omeed Rafizadeh. The lyrics are in English and Kurdish (Sorani). The English lyrics is by Omeed and Kurdish is by Soraya Fallah. Singers are Soraya and Omeed. Translator of the lyrics in Kurdish to English is Cklara Moradian.Soraya Fallah feat. Omeed Rafizadeh - Chemical Tears
Wednesday June 14th, 2012
About The Artists:
Soraya Fallah:
Soraya Fallah is a women and human rights activist of Kurdish origin. She was imprisoned in Iran four times, and tortured so severely that she miscarried in solitary confinement. Most people know Soraya as an activist, researcher and community organizer. What they might not be aware of is that she is also an ambitious artist. She believes that art is one of the most effective forms of resistance in the face of human suffering. She learned singing and music with Rasoul Mirzapour in early age, but never pursue as a career.
Her creativity manifests in her songwriting. She sings traditional as well as modern music. She hopes that her songs can help raise awareness about the atrocities facing the people she is fighting for. She also translates songs, recording people singing resistance songs , participated in unknown singer for film, and anti genocide project. Her songs were produced with a young American-Filipino musician Omeed Rafizadeh.
She dedicated most of her songs to Amnesty to be used as inspiration to young people to pursue human rights.
Omeed Rafizadeh:
Omeed Rafizadeh is an Iranian who grew up in America without realizing that he was Iranian. He did not fully realize that he was Middle Eastern until a former CIA employee knocked down two tall buildings in New York. The event forced Omeed to ask tough questions about his country and about himself. So like any good American trying to understand a historic crisis that has forever changed the world, Omeed watched television.
On T.V., the American superhero George W. Bush Man was giving a speech on T.V. about the Middle Eastern super villains who hated America's freedom. Bush boy said: "Freedom and fear, justice and cruelty, have always been at war, and we know that God is not neutral between them." So Omeed found out that God was not on his side. Because Omeed was an Iranian, and Iran was a part of the Axis of Evil. Omeed discovered that he was a demon.
That's when Omeed decided he could no longer sit back and allow the international terrorist conspiracy to sap and impurify all of our precious bodily fluids. He decided to write a novel about Iran. A book about a future where America has invaded Iran. A book about a new Tehran that survived rich-kid bombs. A Tehran bathed in brilliant nuclear light, suffocating in its history, bursting with ancient Persian mythology, and filled with motorcycle gangs and praying prostitutes, both of which are on the government payroll.
About the Song:
This song is in two languages. The lyrics are in English and Kurdish (Sorani). The music is an original composition by Mr. Omeed Rafizadeh who also wrote the English part of the song. The Kurdish section is written and sung by Soraya Fallah.
Translation of the lyrics from Kurdish to English are by Cklara Moradian.The lyrics were translated to Farsi as well for future video.
اين ترانه براي زنان زنداني ساخته شده، به ويژه براي زينب جلاليان، يک فعال کرد که در زندان به سر مي برد. شعرها به زبان هاي انگليسي و کردي (سوراني) هستند
ژیان و ماڵم به جێ هێشت ماڵیکم ئه ویست نه له خشت ماڵم وێران کرابو نیوه ی به جیا ڕوخابو
2) English
Left her home for a day for a week for a year landmines at her feet, chemicals in her tears she suppress the fear, inhale toxins made by war profiteers saw a man die laughin' hahahaha got poison in her blood that year ran from bombed home slumpin' halfway gone family on the floor waitin for the sound waitin for those missiles beating down right beyond the door, right beyond the door now gun-shot songs for child of war when the state hunts your people what's your life for?
3) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه ئه شکه نجه یه و زیندانه به ڵام له شاری جوانی به هیوای هاتنه وانی وتیان هاوری شیرینی(شیرین علم هولی) فێربوی ده ستی فه رهادی(فه رزاد که مانگه رو فرهاد وکیلی) زمانت نا له باره سیزاکه شت سه رداره
4) English
when the state hunts your people your life is fight or run you name boys after devastation you name girls after "unknown nation" they the center, they the foundation her life never saw no relief she was in love with fantasies of peace she was suffocatin' in bomb smoke, but she chose to breathe deep For years her only friend was a road too steep, windin' through the mountains took her to the city Tryin' to form a movement, got in too deep walkin' among the wolves, syrup dripping from they teeth x2
5) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه به ڵام له شاری جوانی به هیوای هاتنه وانی
له ته مه نی دوانزه سالان ڕوشتم به ره و هه واران شه ڕم له سه ر نه زانین بو چی نه بونی ئاشتین سیزای ئازادیخوازی تۆمه تی خوا نه ناسین
6) English
they drooled at the sound of the girl they bit down on little hunted runaway, they, told her to pray, they told her that she speaks the wrong tongue anyway drag her away Now she sits in a cell all day Forced to call every beast "sir" but back at home her family on the floor they still wait for her
7) Kurdish
به ره و ئاسۆ
**********************
FARSI - ENGLISH
1) Farsi
زندگی و خانه ام را رها کردم در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت آشیانه ام را ویران کرده بودند بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود
1) English
I left my home Left it (echo) I wanted a house, not made of clay My house was destroyed Half of it was demolished
2) Farsi
خانه اش را براي يک روز، يک هفته، يک سال ترک گفت مين هاي زميني در برابراش، مواد شيميايي در اشکهايش ترس را فرو مي نشاند،
سموم شيميايي ساخته شده توسط دلالان جنگ را استنشاق مي کند مردي را ديد که در حال جان دادن مي خنديد ها ها ها ها آن سال سم به خونش وارد شده بود از خانه ي بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود خانواده بر کف زمين در انتظار صدا بودند در انتظار موشک هايي که بر زمين کوبانده مي شدند درست در آن سوي در، اکنون درست در آن سوي در ترانه هايي براي کودکان جنگ از صداي شليک گلوله ها وقتي دولت مردمت را شکار مي کند زندگي ات براي چيست(به چه دردي مي خورد)؟
3) English
Now in a cell torture and imprisonment But in the city of beauty, waiting for you to come back They told me you are friend of Shirin (Alamholi) Learned from Farzad (Kamangar) 2 Your mother tongue is wrong Your punishment will be hanging
3) Farsi
اکنون در بندو اسارت شکنجه و زندانم اما در شهر زیباییها در انتظار و چشم به راهت گفتند همره شیرینی(شیرین علم هولی( آزموده دست فرزاد(فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی( به زبان غیر سخن می گویی پس سزاوار به دار آویختنی
4) Farsi
وقتي دولت مردم ت را شکار مي کند زندگي ات جنگ است يا گريز نام پسران را در پي "ويراني" انتخاب مي کني نام دختران را در پي "ملت ناشناخته" آنها که....... زندگي شان هيچ گاه آسايش به خود نديد او به "توهم صلح" عشق مي ورزيد
دود بمب او را خفه مي کرد، اما، اما ترجيح داد تا نفس عميق بکشد براي سالهاي سال تنها دوستش يک جاده ي پر شيب بود، از ميان کوهستان پيچ و تاب مي خورد و او را به شهر مي رساند تلاش مي کرد تا خود را حرکت دهد، در حالي که عميقا گير کرده بود از ميان گرگ ها راه مي رفت، گرگ هايي که از دندان هايشان شيره مي چکيد
بنيادپژوهشهای زنان ایران اعلام كرد كه جايزه ساليانه
خود در زمینه پژوهش های فمینیسم انتفادی- حامد شهيديان را مشتركا به خانم
ثریا فلاح و خانم ماريا اوستبى اهدا خواهد كرد.
٢٣ مين كنفرانس ساليانه بنیاد پژوهشهای زنان ایران كه در تاريخ ١٥ تا
١٧ جون امسال با نام گفتمان دو نسل در دانشگاه تکنولوژی ما سا چوست ،
کمبریج ، ایالات متحده امريكا برگزار مى گردد مانند هر سال به بررسى
مسائل مربوط به زنان و گفتمان فمینیسم، هنر و خلاقیت زنان ایرانی مى
پردازد.
اين بنياد از سال ٢٠٠٧ و پس از اختصاص جايزه آقاى حامد
شهيديان به اين بنياد هر ساله با بررسى مقالات پژوهشى در زمينه مسايل زنان
و در جهت تشویق و ترغیب مطالعات انجام شده توسط دانشجویان، نویسندگان
مستقل، پژوهشگران، و فعالان مسايل زنان به بهترين و جامع ترين پژوهشهاى
ارائه شده به كنفرانس يك و يا دو نفر را انتخاب و ضمن معرفى اثر آنها در
كنفرانس جايزه فوق را اهدا مي كند. امسال خانم ثریا فلاح، محقق و نویسنده
کرد ایرانی موفق به دريافت جایزه " بنیاد پژوهشهای زنان ایران -حامد
شهیدیان" در زمینه پژوهش های فمینیسم انتفادی شده اند.
ترانه اشکهای شیمیایی از ثریا فلاح و امید رفیع زاده
زندگی و خانه ام را رها کردم
در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت
آشیانه ام را ویران کرده بودند
بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود
خانه اش را براي يک روز، يک هفته، يک سال ترک گفت
مين هاى زمينى در برابراش، مواد شيميايى در اشکهايش
ترس را فرو مى نشاند، سموم شيميايى ساخته شده توسط دلالان جنگ را استنشاق مى کند
مردى را ديد که در حال جان دادن مى خنديد
ها ها ها ها
آن سال سم به خونش وارد شده بود
از خانه بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود
خانواده بر کف زمين
در انتظار صدا بودند
در انتظار موشک هايى که بر زمين کوبانده مى شدند
درست در آن سوى در، اکنون درست در آن سوى در
ترانه هايى براى کودکان جنگ از صداى شليک گلوله ها
وقتى دولت مردمت را شکار مى کند
زندگى ات براى چيست (به چه دردى مى خورد)؟
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
گفتند همره شیرینی (شیرین علم هولی)
آزموده دست فرزاد (فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی)
به زبان غیر سخن می گویی
پس سزاوار به دار آویختنی
وقتي دولت مردمت را شکار مى کند
زندگى ات جنگ است يا گريز
نام پسران را در پي "ويرانى" انتخاب مى کنى
نام دختران را در پى "ملت ناشناخته"
آنها که.......
زندگى شان هيچ گاه آسايش به خود نديد
او به "توهم صلح" عشق مى ورزيد
دود بمب او را خفه مى کرد، اما، اما ترجيح داد تا نفس عميق بکشد
براى سالهاى سال تنها دوستش يک جاده پر شيب بود،
از ميان کوهستان پيچ و تاب مى خورد و او را به شهر مى رساند
تلاش مى کرد تا خود را حرکت دهد، در حالى که عميقا گير کرده بود
از ميان گرگ ها راه مى رفت، گرگ هايى که از دندان هايشان شيره مى چکيد
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
در سن 12سالکی
به سوی بلندیها رفتم
برای جنگ با نادانی
برای یافتن پاسخ فقدان صلح
حکم آزادیخواهی
تهمت دشمنی با خداست
از صداى دختر، که نقش بر زمينش کرده بودند، خوشحال بودند و آب از دهانشان جارى شده بود
آنها به دخترک فرارى شکار شده مى گفتند دعا کند
به دخترک گفتند که به زبان نادرستى تکلم مي کند
او را کشيدند و بردند
حالا او تمام روز را در يک سلول مى نشيند
و مجبور شده تا به هر حيوان درنده اى بگويد "آقا"
اما در خانه
خانواده اش بر کف زمين
کماکان در انتظاراش هستند
پژوهشگرو فعال اجتماعی در زمینه مسائل حقوق بشر در ایران خصوصا حقوق زنان واقلیت های قومی مذهبی مي باشند.
ثریا فارغ التحصيل روابط و حقوق بین الملل در مقطع کارشناس ارشد مي باشد.
تز فارغ التحصيلي ايشان بررسي نقش سازمان ملل متحد در تحقق حقوق زنان جز
اولين كارهای تحقيقي در خصوص مسايل زنان بعد از روي كار آمدن جمهوري اسلامي
بود. و در طی دوران دانشجویی يكی از فعالان دانشجويی در زمينه مسايل صنفي و
دانشجويي در كرج و تهران بودند.
وی چند سال به عنوان محقق دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی تهران مشغول به
كار بودند و حاصل کار و تحقیقات او چاپ چندکتاب كه از جمله مي توان به كتاب
سبز مجارستان، بررسي نقش سازمان ملل در تحقق حقوق زنان ، بررسی و چاپ
پايان نامه های موجود در دفتر مطالعات و بين اللملي تهران اشاره كرد
ثریا فلاح عضو سازمان عفو بین الملل هستند و در کپنهاک سمت مشاوره حقوقی دویژن ایران را برعهده داشتند.
ثریا دبیرکمیته زنان کرد در امریکای شمالی مي باشند. وی ضمن تاكيد بر كار
روي مسايل زنان در ايران، به كار در خصوص مسايل زنان در سطح بين المللی هم
پرداخته اند، و تا كنون در چندين سمينار و كنفرانس بين المللي به عنوان
سخنران حضور پيدا كرده اند. او رياست اولين كنفرانس بين اللملي زنان كرد را
كه در عراق برگزار شد به عهده داشت ، در سال ٢٠٠٨ برای نخستین بار پیام
کمپین یک میلیون امضا را به کمسیون مقام زن سازمان ملل متحد بردند. ايشان
در سال ٢٠٠٩ همراه با تعدادي از مدافعان حقوق زنان در امريكا ، اروپا و
خاورميانه ، سازمان جهاني زنان براي زندگي رابا هدف ترویج فرهنگ زندگي و
تقابل با هر شيوه تضيق حقوق زنان بنا نهادند كه اكنون رياست اين سازمان را
به عهده دارند.
اوهمچنین جزو بنیانگذاران جامعه دفاع از حقوق بشر ایران
در جنوب كاليفرنيا که با هدف دفاع از زندانیان سیاسی به وجود آمده است،می
باشد و خود نیزجزو زندانيان سياسی دهه ٦٠ ايران به شمار مي روند.
از ثریا مقالات متعددی به زبانهاي فارسی، انگليسی و كردی در خصوص حقوق
زنان، اقليتهای قومی و مذهبي به چاپ رسيده است، و به همين ترتيب مصاحبه
هايی در همين خصوص كه توسط رسانه های مختلف پخش شده است.
Soraya Fallah is a Women and Human Rights activist
from Eastern Kurdistan (Kurdistan of Iran). Currently she works
extensively with local and International NGOs to promote women rights
and Kurdish human rights in the USA and throughout the world. She is
President and co-founder of World's Women For Life which is world wide
movement to promote culture of life and preemptive peace.
Soraya has Master's degree in International Relations and law and has
written her thesis on ”The Role of the United Nations in the Progress of
Women's Rights“. Her research concentration has been mainly on Women's
Rights and Middle East studies. She worked as a researcher in ”The
Institute for political and International studies “(IPIS) in Tehran,
before she was forced to flee from Iran in 1996, due to her political
and human right activism.
She is the Chair of International pen, Kurdish sector, North America.
Soraya is the Chair of the Kurdish Women's Rights Committee, KNCNA. She
is a board member of Kurdish National Congress, KNCNA. Soraya is
co-founder, coordinator, and board member of Society for Human Rights in
Iran, Southern California and a member of Amnesty international. She is
an active member of ”Campaign for One Million Signature, Change for
Equality“, which is a Women's movement in Iran.
عرصه سوم – بیست و سومین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان امسال در تاریخ ۱۸ – ۲۰ خرداد درشهر بستن درایالت ماساچوست آمریکا برگزارشد. این کنفرانس دربیش ازدو دهه هرساله به همت جمعی از زنان ایرانی ساکن اروپا، آمریکا و هم چنین همکاری مستمر با جنبش زنان درداخل کشور برگزار شده و آخرین دستاوردهای تحقیقی و عملی جنبش فمینیستی را در کنفرانسی سه روزه و با شرکت گروهی از پژوهشگران و فعالان جنبش زنان ارائه می کند.
کنفرانس امسال با موضوع « گفتمان میان دونسل» برگزار شد.
شهرنوش پارسی پور نویسنده و پژوهشگر صاحب نام درگزارش رادیو زمانهازکنفرانس امسال می نویسد:
« کنفرانس در بامداد ١٨ خرداد با خوشآمدگویى کمیته محلى آغاز شد. پرستو فروهر به عنوان نخستین اجراکننده برنامه در پشت تریبون قرار گرفت و کتاب تازه خود را که درباره خانوادهاش نوشته است معرفى کرد. پرستو فروهر محصول درد و رنج است. پدر و مادر نازنین او به دست اوباش جمهورى اسلامى تکه تکه شدند. پرستو هر ساله و همیشه خاطره آنها را گرامى مىدارد. او بخشى از کتابش را خواند که بسیار مورد توجه قرار گرفت. سپس جودیث رجیستر، بانوى جوان سیاهپوست در سخنرانى با عنوان « مىخواهید میراثتان چه باشد» شرح دقیقى از شرایط کشورهاى عقب نگه داشتهشده در دنیا، به ویژه آفریقا بهدست داد. این سخنرانى با علاقه شدید حاضران مواجه شد و مردم با طرح پرسشهاى متعدد به این سخنرانى رنگ و جلاى نوینى دادند. پس از معرفى هنرمندان جایزه حامد شهیدیان در زمینه پژوهشهاى فمینیسم انتقادى به مارى آستبى و ثریا فلاح اعطا شد. ساعت دو بعد از ظهر اختصاص داشت به معرفى زن برگزیده سال. امسال فرزانه میلانى، استاد برجسته دانشگاه ویرجینیا براى این مهم انتخاب شده بود که بهوسیله دخترش، فرناز میلانى گزونى معرفى شد.
“در روز شنبه ١٩ خرداد گلناز امین همانند سنت هرساله پیام بنیاد را قرائت کرد. سپس نوبت سخنرانى من بود که در زمینه حجاب در پنج هزار سال گذشته در ایران سخنرانى داشتم و کوشیدم با طرح اسطوره گیلگمش که حامل نخستین زن باحجاب تاریخ است جغرافیاى منطقه را تحلیل کنم. سپس نوبت به فرنگیس حبیبى رسید که تحول شخصیتهاى زن در داستانهاى نویسندگان زن در نیم قرن اخیر را به نحوى گسترده مورد تحلیل قرار داد. دومینیک پرویز بروکشا با معرفى کتاب خود درباره فروغ فرخزاد به بررسى زندگى فروغ پرداخت. بسیار جالب است که افراد بدون قرار قبلى اغلب از فروغ و کار او گفتار در میان آوردند.
میزگرد با گردانندگى رویا برومند و شرکت منیره برادران، شورا مکارمى وکلر باهرى به مسئله زندان و اعدامها پرداخت. این پانل تکاندهنده همه را به گریه انداخت. بحث به اینجا کشانده شد که افراد زیادى صرفاً به دلیل همین پانل از همکارى با بنیاد پژوهشها عذر خواسته بودند. بهانهشان این بوده که به ایران مىروند و خوبیت ندارد که چهره بنمایند. پانل اما بسیار موفق بود. ادبیات زندان امروز یکى از شاخههاى اساسى –حداقل- ادبیات ایرانیان مهاجر را تثشکیل مىدهد. بسیار روشن است که این ظلم هرگز فراموش نخواهد شد. این برنامه منقلبکننده در ادامه راه به کنسرت خواننده بسیار خوب سپیده رئیس سادات و با هنرنمایى نغمه فرهمند، نوازنده سازهاى کوبهاى منتهى شد.
روز یکشنبه برنامه بنیاد با سخنرانى نورا بیانى آغاز شد. او در «سرخها و سبزها»، روایتى از پیوندها و گسستها فضاى انقلابى چندین دهه از تاریخ ایران را مورد بررسى قرار داد. منیره کاظمى در «تفاوت نسلها و روند تغییر در جنبش زنان» مسئله گفتمان دو نسل را از زاویه دیگرى بررسى کرد. سوسن تهماسبى در «شکافهاى نسلى و جغرافیایى، چالش هاى پیشروى جنبش زنان ایران» از دریچه دیگرى به تحلیل جنبش زنان ایران پرداخت. سپس نوبت به گلاله شرفکندى رسید که بر مسئله زنان کرد تمرکز داشت. در «از زن کرد پیشمرگ تا زن کرد فعال مدنى» او نشان داد که فکر مىکند کردان یک ملت هستند. او عضو حزب دموکرات کردستان است. بعد فریبا پارسا در «دموکراسى و زنان» با علاقمندى اعلام کرد اگر کار در تمامى جهات به دست زنها بیفتد دنیا بىمشکل خواهد شد. این سخنرانى بسیار تخیلى ارزیابى شد”.
سال آینده این کنفرانس در شهر «بن» واقع در آلمان برگزار خواهد شد. گلناز امین مدیر بنیاد پژوهش های زنان درطول بیست و سه سال گذشته تمام سخنرانیهای ارائه شده هر سال را به صورت کتابی منتشر کرده است.