about
Soraya Fallah is a human rights activist of Kurdish origin. She was imprisoned in Iran four times, and tortured so severely that she miscarried in solitary confinement. Omeed Rafizadeh has an Iranian father and a Filipino mother. He is currently writing a novel and recording an album about Iran. This song is written for women in prison, particularly Zainab Jalalian, a Kurdish activist. For more info on Soraya:www.facebook.com/soraya.fallah and sorayafallah@yahoo.com. Soraya and Omeed's album "No More Fun" can be listened to here:soundcloud.com/thereisnofun/sets
ثريا فلاح، فعال حقوق بشر کرد است. او چهار بار در ايران زنداني شده، و به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است. به گونه اي که در زندان انفرادي در اثر فشارهاي وارده سقط جنين کرده است. او اعتقاد دارد که هنر يکي از کارآمدترين شيوه هاي مقاومت در برابر رنج و عذاب انساني است. اين ترانه براي زنان زنداني ساخته شده، به ويژه براي زينب جلاليان، يک فعال کرد که در زندان به سر مي برد. شعرها به زبان هاي انگليسي و کردي (سوراني) هستند. براي اطلاعات بيشتر: www.facebook.com/soraya.fallah /sorayafallah@yahoo.com
ثريا فلاح، فعال حقوق بشر کرد است. او چهار بار در ايران زنداني شده، و به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است. به گونه اي که در زندان انفرادي در اثر فشارهاي وارده سقط جنين کرده است. او اعتقاد دارد که هنر يکي از کارآمدترين شيوه هاي مقاومت در برابر رنج و عذاب انساني است. اين ترانه براي زنان زنداني ساخته شده، به ويژه براي زينب جلاليان، يک فعال کرد که در زندان به سر مي برد. شعرها به زبان هاي انگليسي و کردي (سوراني) هستند. براي اطلاعات بيشتر: www.facebook.com/soraya.fallah /sorayafallah@yahoo.com
lyrics
KURDISH - ENGLISH
1) Kurdish
ژیان و ماڵم به جێ هێشت
ماڵیکم ئه ویست نه له خشت
ماڵم وێران کرابو
نیوه ی به جیا ڕوخابو
2) English
Left her home for a day for a week for a year
landmines at her feet, chemicals in her tears
she suppress the fear, inhale toxins made by war profiteers
saw a man die laughin'
hahahaha
got poison in her blood that year
ran from bombed home slumpin' halfway gone
family on the floor
waitin for the sound
waitin for those missiles beating down
right beyond the door, right beyond the door now
gun-shot songs for child of war
when the state hunts your people
what’s your life for?
3) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
وتیان هاوری شیرینی(شیرین علم هولی(
فێربوی ده ستی فه رهادی(فه رزاد که مانگه رو فرهاد وکیلی(
زمانت نا له باره
سیزاکه شت سه رداره
4) English
when the state hunts your people
your life is fight or run
you name boys after devastation
you name girls after “unknown nation”
they the center, they the foundation
her life never saw no relief
she was in love with fantasies of peace
she was suffocatin' in bomb smoke, but she chose to breathe deep
For years her only friend was a road too steep, windin' through the mountains took her to the city
Tryin' to form a movement, got in too deep
walkin' among the wolves, syrup dripping from they teeth x2
5) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
له ته مه نی دوانزه سالان
ڕوشتم به ره و هه واران
شه ڕم له سه ر نه زانین
بو چی نه بونی ئاشتین
سیزای ئازادیخوازی
تۆمه تی خوا نه ناسین
6) English
they drooled at the sound of the girl they bit down on
little hunted runaway, they, told her to pray, they
told her that she speaks the wrong tongue anyway
drag her away
Now she sits in a cell all day
Forced to call every beast “sir”
but back at home
her family on the floor
they still wait for her
7) Kurdish
به ره و ئاسۆ
**********************
FARSI - ENGLISH
1) Farsi
زندگی و خانه ام را رها کردم
در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت
آشیانه ام را ویران کرده بودند
بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود
1) English
I left my home
Left it (echo)
I wanted a house, not made of clay
My house was destroyed
Half of it was demolished
2) Farsi
خانه اش را براي يک روز، يک هفته، يک سال ترک گفت
مين هاي زميني در برابراش، مواد شيميايي در اشکهايش
ترس را فرو مي نشاند، سموم شيميايي ساخته شده توسط دلالان جنگ را استنشاق مي کند
مردي را ديد که در حال جان دادن مي خنديد
ها ها ها ها
آن سال سم به خونش وارد شده بود
از خانه ي بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود
خانواده بر کف زمين
در انتظار صدا بودند
در انتظار موشک هايي که بر زمين کوبانده مي شدند
درست در آن سوي در، اکنون درست در آن سوي در
ترانه هايي براي کودکان جنگ از صداي شليک گلوله ها
وقتي دولت مردمت را شکار مي کند
زندگي ات براي چيست(به چه دردي مي خورد)؟
3) English
Now in a cell torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
They told me you are friend of Shirin (Alamholi)
Learned from Farzad (Kamangar) 2
Your mother tongue is wrong
Your punishment will be hanging
3) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
گفتند همره شیرینی(شیرین علم هولی(
آزموده دست فرزاد(فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی(
به زبان غیر سخن می گویی
پس سزاوار به دار آویختنی
4) Farsi
وقتي دولت مردم ت را شکار مي کند
زندگي ات جنگ است يا گريز
نام پسران را در پي "ويراني" انتخاب مي کني
نام دختران را در پي "ملت ناشناخته"
آنها که.......
زندگي شان هيچ گاه آسايش به خود نديد
او به "توهم صلح" عشق مي ورزيد
دود بمب او را خفه مي کرد، اما، اما ترجيح داد تا نفس عميق بکشد
براي سالهاي سال تنها دوستش يک جاده ي پر شيب بود،
از ميان کوهستان پيچ و تاب مي خورد و او را به شهر مي رساند
تلاش مي کرد تا خود را حرکت دهد، در حالي که عميقا گير کرده بود
از ميان گرگ ها راه مي رفت، گرگ هايي که از دندان هايشان شيره مي چکيد
5) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
در سن 12سالکی
به سوی بلندیها رفتم
برای جنگ با نادانی
برای یافتن پاسخ فقدان صلح
حکم آزادیخواهی
تهمت دشمنی با خداست
5) English
Now in a cell, torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
At the age of 12
I went toward destiny, my fight was against ignorance
And the fact that there is no peace
Punishment for seeking freedom is being slandered, accused of “enmity against God”
6) Farsi
از صداي دختر، که نقش بر زمينش کرده بودند، خوشحال بودند و آب از دهانشان جاري شده بود
آنها به دخترک فراري شکار شده مي گفتند دعا کند
به دخترک گفتند که به زبان نادرستي تکلم مي کند
او را کشيدند و بردند
حالا او تمام روز را در يک سلول مي نشيند
و مجبور شده تا به هر حيوان درنده اي بگويد "آقا"
اما در خانه
خانواده اش بر کف زمين
کماکان در انتظاراش هستند
7) Farsi
به سوی افق
7) English
Towards the horizon
1) Kurdish
ژیان و ماڵم به جێ هێشت
ماڵیکم ئه ویست نه له خشت
ماڵم وێران کرابو
نیوه ی به جیا ڕوخابو
2) English
Left her home for a day for a week for a year
landmines at her feet, chemicals in her tears
she suppress the fear, inhale toxins made by war profiteers
saw a man die laughin'
hahahaha
got poison in her blood that year
ran from bombed home slumpin' halfway gone
family on the floor
waitin for the sound
waitin for those missiles beating down
right beyond the door, right beyond the door now
gun-shot songs for child of war
when the state hunts your people
what’s your life for?
3) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
وتیان هاوری شیرینی(شیرین علم هولی(
فێربوی ده ستی فه رهادی(فه رزاد که مانگه رو فرهاد وکیلی(
زمانت نا له باره
سیزاکه شت سه رداره
4) English
when the state hunts your people
your life is fight or run
you name boys after devastation
you name girls after “unknown nation”
they the center, they the foundation
her life never saw no relief
she was in love with fantasies of peace
she was suffocatin' in bomb smoke, but she chose to breathe deep
For years her only friend was a road too steep, windin' through the mountains took her to the city
Tryin' to form a movement, got in too deep
walkin' among the wolves, syrup dripping from they teeth x2
5) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
له ته مه نی دوانزه سالان
ڕوشتم به ره و هه واران
شه ڕم له سه ر نه زانین
بو چی نه بونی ئاشتین
سیزای ئازادیخوازی
تۆمه تی خوا نه ناسین
6) English
they drooled at the sound of the girl they bit down on
little hunted runaway, they, told her to pray, they
told her that she speaks the wrong tongue anyway
drag her away
Now she sits in a cell all day
Forced to call every beast “sir”
but back at home
her family on the floor
they still wait for her
7) Kurdish
به ره و ئاسۆ
**********************
FARSI - ENGLISH
1) Farsi
زندگی و خانه ام را رها کردم
در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت
آشیانه ام را ویران کرده بودند
بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود
1) English
I left my home
Left it (echo)
I wanted a house, not made of clay
My house was destroyed
Half of it was demolished
2) Farsi
خانه اش را براي يک روز، يک هفته، يک سال ترک گفت
مين هاي زميني در برابراش، مواد شيميايي در اشکهايش
ترس را فرو مي نشاند، سموم شيميايي ساخته شده توسط دلالان جنگ را استنشاق مي کند
مردي را ديد که در حال جان دادن مي خنديد
ها ها ها ها
آن سال سم به خونش وارد شده بود
از خانه ي بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود
خانواده بر کف زمين
در انتظار صدا بودند
در انتظار موشک هايي که بر زمين کوبانده مي شدند
درست در آن سوي در، اکنون درست در آن سوي در
ترانه هايي براي کودکان جنگ از صداي شليک گلوله ها
وقتي دولت مردمت را شکار مي کند
زندگي ات براي چيست(به چه دردي مي خورد)؟
3) English
Now in a cell torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
They told me you are friend of Shirin (Alamholi)
Learned from Farzad (Kamangar) 2
Your mother tongue is wrong
Your punishment will be hanging
3) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
گفتند همره شیرینی(شیرین علم هولی(
آزموده دست فرزاد(فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی(
به زبان غیر سخن می گویی
پس سزاوار به دار آویختنی
4) Farsi
وقتي دولت مردم ت را شکار مي کند
زندگي ات جنگ است يا گريز
نام پسران را در پي "ويراني" انتخاب مي کني
نام دختران را در پي "ملت ناشناخته"
آنها که.......
زندگي شان هيچ گاه آسايش به خود نديد
او به "توهم صلح" عشق مي ورزيد
دود بمب او را خفه مي کرد، اما، اما ترجيح داد تا نفس عميق بکشد
براي سالهاي سال تنها دوستش يک جاده ي پر شيب بود،
از ميان کوهستان پيچ و تاب مي خورد و او را به شهر مي رساند
تلاش مي کرد تا خود را حرکت دهد، در حالي که عميقا گير کرده بود
از ميان گرگ ها راه مي رفت، گرگ هايي که از دندان هايشان شيره مي چکيد
5) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
در سن 12سالکی
به سوی بلندیها رفتم
برای جنگ با نادانی
برای یافتن پاسخ فقدان صلح
حکم آزادیخواهی
تهمت دشمنی با خداست
5) English
Now in a cell, torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
At the age of 12
I went toward destiny, my fight was against ignorance
And the fact that there is no peace
Punishment for seeking freedom is being slandered, accused of “enmity against God”
6) Farsi
از صداي دختر، که نقش بر زمينش کرده بودند، خوشحال بودند و آب از دهانشان جاري شده بود
آنها به دخترک فراري شکار شده مي گفتند دعا کند
به دخترک گفتند که به زبان نادرستي تکلم مي کند
او را کشيدند و بردند
حالا او تمام روز را در يک سلول مي نشيند
و مجبور شده تا به هر حيوان درنده اي بگويد "آقا"
اما در خانه
خانواده اش بر کف زمين
کماکان در انتظاراش هستند
7) Farsi
به سوی افق
7) English
Towards the horizon
credits
from Azadi: Songs of Freedom for Iran, released 12 June 2012
Music composed by Mr. Omeed Rafizadeh. The lyrics are in English and Kurdish (Sorani). The English lyrics is by Omeed and Kurdish is by Soraya Fallah. Singers are Soraya and Omeed. Translator of the lyrics in Kurdish to English is Cklara Moradian.Soraya Fallah feat. Omeed Rafizadeh - Chemical Tears
About The Artists:
Soraya Fallah:
Soraya Fallah is a women and human rights activist of Kurdish origin. She was imprisoned in Iran four times, and tortured so severely that she miscarried in solitary confinement. Most people know Soraya as an activist, researcher and community organizer. What they might not be aware of is that she is also an ambitious artist. She believes that art is one of the most effective forms of resistance in the face of human suffering. She learned singing and music with Rasoul Mirzapour in early age, but never pursue as a career.
Her creativity manifests in her songwriting. She sings traditional as well as modern music. She hopes that her songs can help raise awareness about the atrocities facing the people she is fighting for. She also translates songs, recording people singing resistance songs , participated in unknown singer for film, and anti genocide project. Her songs were produced with a young American-Filipino musician Omeed Rafizadeh.
She dedicated most of her songs to Amnesty to be used as inspiration to young people to pursue human rights.
Omeed Rafizadeh:
Omeed Rafizadeh is an Iranian who grew up in America without realizing that he was Iranian. He did not fully realize that he was Middle Eastern until a former CIA employee knocked down two tall buildings in New York. The event forced Omeed to ask tough questions about his country and about himself. So like any good American trying to understand a historic crisis that has forever changed the world, Omeed watched television.
On T.V., the American superhero George W. Bush Man was giving a speech on T.V. about the Middle Eastern super villains who hated America's freedom. Bush boy said: "Freedom and fear, justice and cruelty, have always been at war, and we know that God is not neutral between them." So Omeed found out that God was not on his side. Because Omeed was an Iranian, and Iran was a part of the Axis of Evil. Omeed discovered that he was a demon.
On T.V., the American superhero George W. Bush Man was giving a speech on T.V. about the Middle Eastern super villains who hated America's freedom. Bush boy said: "Freedom and fear, justice and cruelty, have always been at war, and we know that God is not neutral between them." So Omeed found out that God was not on his side. Because Omeed was an Iranian, and Iran was a part of the Axis of Evil. Omeed discovered that he was a demon.
That's when Omeed decided he could no longer sit back and allow the international terrorist conspiracy to sap and impurify all of our precious bodily fluids. He decided to write a novel about Iran. A book about a future where America has invaded Iran. A book about a new Tehran that survived rich-kid bombs. A Tehran bathed in brilliant nuclear light, suffocating in its history, bursting with ancient Persian mythology, and filled with motorcycle gangs and praying prostitutes, both of which are on the government payroll.
About the Song:
This song is in two languages. The lyrics are in English and Kurdish (Sorani). The music is an original composition by Mr. Omeed Rafizadeh who also wrote the English part of the song. The Kurdish section is written and sung by Soraya Fallah.
Translation of the lyrics from Kurdish to English are by Cklara Moradian.The lyrics were translated to Farsi as well for future video.
اين ترانه براي زنان زنداني ساخته شده، به ويژه براي زينب جلاليان، يک فعال کرد که در زندان به سر مي برد. شعرها به زبان هاي انگليسي و کردي (سوراني) هستند
or click on the following link:
KURDISH - ENGLISH
1) Kurdish
ژیان و ماڵم به جێ هێشت
ماڵیکم ئه ویست نه له خشت
ماڵم وێران کرابو
نیوه ی به جیا ڕوخابو
ماڵیکم ئه ویست نه له خشت
ماڵم وێران کرابو
نیوه ی به جیا ڕوخابو
2) English
Left her home for a day for a week for a year
landmines at her feet, chemicals in her tears
she suppress the fear, inhale toxins made by war profiteers
saw a man die laughin'
hahahaha
got poison in her blood that year
ran from bombed home slumpin' halfway gone
family on the floor
waitin for the sound
waitin for those missiles beating down
right beyond the door, right beyond the door now
gun-shot songs for child of war
when the state hunts your people
what's your life for?
3) Kurdish
landmines at her feet, chemicals in her tears
she suppress the fear, inhale toxins made by war profiteers
saw a man die laughin'
hahahaha
got poison in her blood that year
ran from bombed home slumpin' halfway gone
family on the floor
waitin for the sound
waitin for those missiles beating down
right beyond the door, right beyond the door now
gun-shot songs for child of war
when the state hunts your people
what's your life for?
3) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
وتیان هاوری شیرینی(شیرین علم هولی)
فێربوی ده ستی فه رهادی(فه رزاد که مانگه رو فرهاد وکیلی)
زمانت نا له باره
سیزاکه شت سه رداره
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
وتیان هاوری شیرینی(شیرین علم هولی)
فێربوی ده ستی فه رهادی(فه رزاد که مانگه رو فرهاد وکیلی)
زمانت نا له باره
سیزاکه شت سه رداره
4) English
when the state hunts your people
your life is fight or run
you name boys after devastation
you name girls after "unknown nation"
they the center, they the foundation
her life never saw no relief
she was in love with fantasies of peace
she was suffocatin' in bomb smoke, but she chose to breathe deep
For years her only friend was a road too steep, windin' through the mountains took her to the city
Tryin' to form a movement, got in too deep
walkin' among the wolves, syrup dripping from they teeth x2
5) Kurdish
your life is fight or run
you name boys after devastation
you name girls after "unknown nation"
they the center, they the foundation
her life never saw no relief
she was in love with fantasies of peace
she was suffocatin' in bomb smoke, but she chose to breathe deep
For years her only friend was a road too steep, windin' through the mountains took her to the city
Tryin' to form a movement, got in too deep
walkin' among the wolves, syrup dripping from they teeth x2
5) Kurdish
ئێسته له به ندینخانه
ئه شکه نجه یه و زیندانه
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
له ته مه نی دوانزه سالان
ڕوشتم به ره و هه واران
شه ڕم له سه ر نه زانین
بو چی نه بونی ئاشتین
سیزای ئازادیخوازی
تۆمه تی خوا نه ناسین
به ڵام له شاری جوانی
به هیوای هاتنه وانی
له ته مه نی دوانزه سالان
ڕوشتم به ره و هه واران
شه ڕم له سه ر نه زانین
بو چی نه بونی ئاشتین
سیزای ئازادیخوازی
تۆمه تی خوا نه ناسین
6) English
they drooled at the sound of the girl they bit down on
little hunted runaway, they, told her to pray, they
told her that she speaks the wrong tongue anyway
drag her away
Now she sits in a cell all day
Forced to call every beast "sir"
but back at home
her family on the floor
they still wait for her
7) Kurdish
به ره و ئاسۆ
**********************
FARSI - ENGLISH
1) Farsi
زندگی و خانه ام را رها کردم
در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت
آشیانه ام را ویران کرده بودند
بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود
در جستجوی خانه ای دیگر نه از جنس خشت
آشیانه ام را ویران کرده بودند
بخش اعظم آن به آوار مبدل شده بود
1) English
I left my home
Left it (echo)
I wanted a house, not made of clay
My house was destroyed
Half of it was demolished
2) Farsi
خانه اش را براي يک روز، يک هفته، يک سال ترک گفت
مين هاي زميني در برابراش، مواد شيميايي در اشکهايش
ترس را فرو مي نشاند،
مين هاي زميني در برابراش، مواد شيميايي در اشکهايش
ترس را فرو مي نشاند،
سموم شيميايي ساخته شده توسط دلالان جنگ را استنشاق مي کند
مردي را ديد که در حال جان دادن مي خنديد
ها ها ها ها
آن سال سم به خونش وارد شده بود
از خانه ي بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود
خانواده بر کف زمين
در انتظار صدا بودند
در انتظار موشک هايي که بر زمين کوبانده مي شدند
درست در آن سوي در، اکنون درست در آن سوي در
ترانه هايي براي کودکان جنگ از صداي شليک گلوله ها
وقتي دولت مردمت را شکار مي کند
زندگي ات براي چيست(به چه دردي مي خورد)؟
مردي را ديد که در حال جان دادن مي خنديد
ها ها ها ها
آن سال سم به خونش وارد شده بود
از خانه ي بمباران شده اش گريخته، و در ميانه راه بر زمين افتاده بود
خانواده بر کف زمين
در انتظار صدا بودند
در انتظار موشک هايي که بر زمين کوبانده مي شدند
درست در آن سوي در، اکنون درست در آن سوي در
ترانه هايي براي کودکان جنگ از صداي شليک گلوله ها
وقتي دولت مردمت را شکار مي کند
زندگي ات براي چيست(به چه دردي مي خورد)؟
3) English
Now in a cell torture and imprisonment
But in the city of beauty, waiting for you to come back
They told me you are friend of Shirin (Alamholi)
Learned from Farzad (Kamangar) 2
Your mother tongue is wrong
Your punishment will be hanging
3) Farsi
اکنون در بندو اسارت
شکنجه و زندانم
اما در شهر زیباییها
در انتظار و چشم به راهت
گفتند همره شیرینی(شیرین علم هولی(
آزموده دست فرزاد(فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی(
به زبان غیر سخن می گویی
پس سزاوار به دار آویختنی
4) Farsi
وقتي دولت مردم ت را شکار مي کند
زندگي ات جنگ است يا گريز
نام پسران را در پي "ويراني" انتخاب مي کني
نام دختران را در پي "ملت ناشناخته"
آنها که.......
زندگي شان هيچ گاه آسايش به خود نديد
او به "توهم صلح" عشق مي ورزيد
دود بمب او را خفه مي کرد، اما، اما ترجيح داد تا نفس عميق بکشد
براي سالهاي سال تنها دوستش يک جاده ي پر شيب بود،
از ميان کوهستان پيچ و تاب مي خورد و او را به شهر مي رساند
تلاش مي کرد تا خود را حرکت دهد، در حالي که عميقا گير کرده بود
از ميان گرگ ها راه مي رفت، گرگ هايي که از دندان هايشان شيره مي چکيد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر